22

2.9K 559 3
                                    

Taehyung: میدونم فقط پنج دقیقه گذشته ولی دلممممم برات تنگ شدهههههه
Taehyung: ددی بیا دیگه

Bitch:بس کن

Taehyung: یادته بهت گفتم میخوام با کراشم اون شب برم بیرون
Taehyung:هنوزم باورم نمی شه تو تخت کراشم بیدار شدم عجیب نیست ؟

Bitch: خب هست

Taehyung: من نمی خوام شکایتی کنم
Taehyung: خوابیدن کنارش بهترين اتفاق بود
Taehyung: اما من احساس میکنم دیکش رو ساک زدم مطمئن نیستم ولی هنوز خیلی تصاویر تاری هست تا بهش شک کنم

Bitch: میشه موضوع رو عوض کنیم ؟

Taehyung: نهههههه من باید خالی کنم خودمو

Bitch: اگر اون دوست نداشته باشه چی

Taehyung: امکان نداره همه دوستم دارن

Bitch: هاها ها  ها اوکی

Taehyung: احساسات من = اسیب دید

Bitch: من = اهمیتی نمی دم

Taehyung: قول میدم یه روز طرف خوبتو کشف کنم

Bitch: منتظرم

Taehyung: من باید برم کلاسم داره شروع میشه
Taehyung: لاو یوووووو

Bitch: ........

End of part 22

𝗍𝖾𝗑𝗍 𝗆𝖾ˢᵗᵘᵖⁱᵈ(complete)Where stories live. Discover now