تهیونگ تصمیم گرفت برای هوا خوردن به بیرون بره پس از آسانسور پایین بود.
آهی کشید الان که دعواش با جونگکوک تموم شده بود احساس میکرد زیاده روی کرده .
اون نمی خواست همچین اتفاقی بیوفته ولی خب اون نمب تونه خودش رو تو عصبانيتش کنترل کنه.
روی نیکمت چوبی نشست ولی ناگهان لرزشی در جیبش حس کرد ، تلفنش رو بیرون کشید.
Jungkook : خوبی ؟
Jungkook: سلام
Jungkook: ته منو نادیده نگیرTaehyung: من نمی خوام نادیدت بگیرم فقط میخوام یکم تنها باشم
Jungkook: نه نمی شه
Taehyung: جونگکوک بس کن
Jungkook: ته بیا اتاقم حرف بزنیم باشه ؟
Taehyung:من با دروغگو ها حرف نمی زنم
Jungkook: من دروغگو ام ؟
Jungkook: خودت صدبار دروغ گفتی چیزی نگفتمTaehyung: خفه شو من فرق دارم
Jungkook: او واقعا ؟!
Taehyung: اره
Jungkook: اونوقت چرا
Taehyung: چون دارم دیگه
Jungkook: پاسخ مناسبی نی
Taehyung: جونگکوک یکم بهم وقت بده عادت کنم باشه؟
Jungkook:قول بده آروم شدی میای اتاقم
Taehyung: قول جونگکوک قول میدم
End of part 30
STAI LEGGENDO
𝗍𝖾𝗑𝗍 𝗆𝖾ˢᵗᵘᵖⁱᵈ(complete)
Storie d'amore[چت استوری☂︎] چی میشه اگه ته ته کوچولومون به جای اینکه به شماره ی جدید دوستش چیم پیام بده به بانی لجبازمون پیام بده ؟؟ و بانی کراش ته باشه ولی ته نمی دونه که همه ی این مدت با کراشش چت میکرده ؟ Couple : کوکوی Up time : تموم شده دخترم راحتتت بخون