10

1.9K 364 45
                                    

"نه نمی تو- "

"چرا نیم تونی " جیمین حرف تهیونگ رو قطع کرد.

به جونگکوک نگاه کرد و تصمیمش رو گرفت چرا این کار نکنه به جیمین نگاه کرد و گفت " باشه "

"این پسر عالیه- "

"نه نه نه این خیلی کیوت تره "

"این پسره که خیلی سکسی تره "

"این چی "

جیمین و جین در حال نگاه کردن به عکس پسر های دانشگاه بودن.

تهیونم اصلا اون عکس هارو نمی دید و نمی خواست با یه غریبه وارد رابطه شه .

"بچه ها من قصد ندارم دل یکی رو به خاطر بازیم بشکونم "

همه سر تکون دادن

" هوبی تو هنوز سینگلی ؟ " تهیونگ پرسید.

"آره "

" رو کسی هم کراش نداری درسته ؟ "

"نه " هوسوک خندید " به کجا میخوای برسی ته "

"خب به دوست پسر جدیدم سلام کنید "

"ت- "

"این ایده عالیههههه " جیمین حرف هوسوک رو قطع کرد.

اونها ساعتی رو مصرف خوردن غذا کردن تیهونگ داشت لذت میبرد بدون اهمیت دادن به اون دوتا.

"آهههه من سیر شدم " جین گفت.

"منم همینطور " جیمین گفت درحالی که یک آروغ بزرگ بیرون داد

"اوه جیمین " هوسوک گفت و بیبینش رو گرفت.

اونها حساب کردن و سمت خوابگاه حرکت کردن هوسوک همه رو رسوند و به سمت اتاق تهیونگ رفتن.

"ته تو واقعا میخوای این کار رو انجام بدی ؟ " هوسوک پرسید.

"آره هوب میخوام بفهمه چه درد بدی داشتم "

هوسوک میخواست حرفی بزنه ولی متوجه ی یه مرد در گوشه ی چشماش شد اون شخص جونگکوک بود در انتهای سالن اون متونست اون دوتا رو ببینه .

"خب تو قطعا میتونی این کار رو کنی "

"چ- "

هوسوک خم شد و لب هاشو روی لب های ته قرار داد.

End of part 10 s²

حال کردممممم تا فردا شب بدرود 🚶‍♀️🐎

𝗍𝖾𝗑𝗍 𝗆𝖾ˢᵗᵘᵖⁱᵈ(complete)Where stories live. Discover now