end of s1

2.4K 395 21
                                    

خورشیدی که نورش از پرده عبور میکرد نشون میداد که صبح شده.

خوشبختانه کلاسشون هنوز شروع نشده بود.

صورت تهیونگ در شیار گردن جونگکوک بود و یکی از پاهاش لای پای جونگکوک بود تهیونگ با شنیدن صدای آروم در از خواب بیدار شد.

با کمال تعجب بعضی از صحنه های شب گذشته رو به یاد داشت و این به این معنا است که جونگکوک لعنتی این دفعه واقعا تهیونگ رو کرد.

ضربه های در کمی بلندتر شدن. جونگکوک تکون نخورد پس تهیونگ بلند شد تا بره در رو باز کنه.

قبل باز کردن سریع لباس های دیشبش رو پوشید و در رو باز کرد و چشمانش رو مالش داد.

رو به روی تهیونگ یه دختر خیلی زیبا بود که تهیونگ میتونست قسم بخوره تا حالا مثل اونو ندیده . تهیونگ قبل صحبت گلوش رو صاف کرد.

"سلام "

دختر پوزخندی زد و به تهیونگ نگاه کرد.

"سلام جونگکوک اینجاست ؟ یا اشتباه اومدم ؟ "

تهیونگ لحظه ای مکس کرد " ....اوه بله ولی ...چرا میپرسی ؟ "

"خب میخواستم این پاکت رو به جونگکوک بدی " گفت و پاکتی که با قلب و گل تزئین شده بود رو به تهیونگ داد.

"حتما می‌دم ولی ....شما ؟ " تهیونگ گنگ پرسید.

"من یونمی هستم " دستش رو جلوی تهیونگ گرفت و ادامه داد " دوست دختر جونگکوک "

End of S1

(سخن نویسنده : ببخشید پارت کوتاه بود نثنستسن دوستون دارم بای )

هی اتک نویسنده رو دیدید 😂
درست میشه ناراحت نباشید.

𝗍𝖾𝗑𝗍 𝗆𝖾ˢᵗᵘᵖⁱᵈ(complete)Where stories live. Discover now