خورشیدی که نورش از پرده عبور میکرد نشون میداد که صبح شده.
خوشبختانه کلاسشون هنوز شروع نشده بود.
صورت تهیونگ در شیار گردن جونگکوک بود و یکی از پاهاش لای پای جونگکوک بود تهیونگ با شنیدن صدای آروم در از خواب بیدار شد.
با کمال تعجب بعضی از صحنه های شب گذشته رو به یاد داشت و این به این معنا است که جونگکوک لعنتی این دفعه واقعا تهیونگ رو کرد.
ضربه های در کمی بلندتر شدن. جونگکوک تکون نخورد پس تهیونگ بلند شد تا بره در رو باز کنه.
قبل باز کردن سریع لباس های دیشبش رو پوشید و در رو باز کرد و چشمانش رو مالش داد.
رو به روی تهیونگ یه دختر خیلی زیبا بود که تهیونگ میتونست قسم بخوره تا حالا مثل اونو ندیده . تهیونگ قبل صحبت گلوش رو صاف کرد.
"سلام "
دختر پوزخندی زد و به تهیونگ نگاه کرد.
"سلام جونگکوک اینجاست ؟ یا اشتباه اومدم ؟ "
تهیونگ لحظه ای مکس کرد " ....اوه بله ولی ...چرا میپرسی ؟ "
"خب میخواستم این پاکت رو به جونگکوک بدی " گفت و پاکتی که با قلب و گل تزئین شده بود رو به تهیونگ داد.
"حتما میدم ولی ....شما ؟ " تهیونگ گنگ پرسید.
"من یونمی هستم " دستش رو جلوی تهیونگ گرفت و ادامه داد " دوست دختر جونگکوک "
End of S1
(سخن نویسنده : ببخشید پارت کوتاه بود نثنستسن دوستون دارم بای )
هی اتک نویسنده رو دیدید 😂
درست میشه ناراحت نباشید.
YOU ARE READING
𝗍𝖾𝗑𝗍 𝗆𝖾ˢᵗᵘᵖⁱᵈ(complete)
Romance[چت استوری☂︎] چی میشه اگه ته ته کوچولومون به جای اینکه به شماره ی جدید دوستش چیم پیام بده به بانی لجبازمون پیام بده ؟؟ و بانی کراش ته باشه ولی ته نمی دونه که همه ی این مدت با کراشش چت میکرده ؟ Couple : کوکوی Up time : تموم شده دخترم راحتتت بخون