26

2.9K 573 16
                                    

تهیونگ رو به روی اتاق جونگکوک بود ، دو بار در اتاق رو زد و منتظر موند .

جونگکوک میدونست که تهیونگ قرار بیاد پس پشت در منتظر تهیونگ بود ولی باید جوری رفتار میکرد که پسر نفهمه اون خبر داره .

"سلامممم" تهیونگ بدون اجازه به تخت جونگکوک حمله کرد و روش نشست .

جونگکوک قبل از صحبت گلوش رو صاف کرد،" او ببین کی اینجاست " اون وانمود میکنه و آهی میکشه .

"یه وضیعت خیلیییی بد برام پیش اومد و الان نمی تونم برگردم اتاقم سو تصمیم گرفتم بیام پیش تو " تهیونگ با لبخند به جونگکوک گفت.

جونگکوک سعی کرد نخنده اون دلیل وضیعت "خیلیییی بد " پسر رو میدونست و باعث خندش میشد .

جونگکوک رفت رو بغل تهیونگ نشست خب تهیونگ ما کلیشه ای نیست که از جونگکوک فاصله بگیره ولی در اون حد هم شجاع نیست که به جونگکوک نزدیک شه ولی میتونست از همین فاصله صدای قلب اون پسر رو بشنوه .

تهیونگ با دراز کشیدنش بیشتر تخت رو اشغال کرد جونگکوک سعی کرد خودشو گوشه ی تخت جا بده ولی جای بیشتری گیرش نیومد پس جا رو بیخیال شد و تلویزیون رو روشن کرد.

به محض اینکه تلویزیون شد صحنه ی فیلم fifty shades of grey (گایز کسایی که نمی دونن این فیلم یه پورنه ) کریستین گری آناستازیا رو به دیوارهای اسانسور کوبید و در حالی که دستای آنا رو به دیوار میچسپوند بوسه ی گرم و خیسی به لب های آنا هدیه داد.

تهیونگ با دیدن اون صحنه کاملا سرخ شد حتی نمی تونست چشم ازش دور کنه اگه قراره روراست باشیم اون یه بوسه مثل اونو میخواست .

از اون طرف دهان جونگکوک به شکل o در اومده بود و کمی هم تحریک شده بود ولی سریع تلویزیون رو خاموش کرد .

"یاااا چرا خاموش کردی ؟! " تهیونگ با عصبانیت غر زد ته قبلا این فیلم رو تماشا نکرده بود و واقعا میخواست این فیلم رو ببینه و اینم بدونید که اون عاشق این چیزا بود ‌.

"ببخشیدا ولی من راحت نیستم " جونگکوک بعد گفتن این جمله با تمسخر خندید .

"ول-" تهیونگ جمله اش رو تموم نکرد و با اخم به جونگکوک نگاه کرد .

"ازت متنفرم " ته غر زد

"نه نیستی "

"هستم "

"خودت میدونی که نمی تونی ازم متنفر باشی " جونگکوک با پوزخند این جمله رو گفت و تهیونگ به شدت قرمز شد.

"کی بهت گفت ؟! "

"یه دوست "

"وایسا....جونگکوک بود ؟ میشناسیش ؟"

"شاید "

"وات اون میدونست کراشم دوستشه و بهم نگفت !؟ " تهیونگ با تمسخر گفت و بلند شد ولی جونگکوک دستاشو گرفت .

"بیا یه بازی کنیم " جونگکوک پیشنهاد داد

"چه بازی ؟ "

"۲۱ سوال ؟"

"اوک اول تو برو " و دوباره رو تخت نشست

"هومممم رنگ مورد علاقت ؟ " جونگکوک بعد کمی فکر پرسید

"رنگ بنفش ، خب نوبت منه ژانر فیلم مورد علاقت چیه ؟ "

"اکشن و وحشت گربه یا سگ ؟ "

"معلومه هاپو اونو بهترینن " تهیونگ بدون لحظه ای مکس گفت .
تهیونگ تازه فهمید که جونگکوک فقط اسمش رو تو مستی بهش گفته و اون یادش نمی یاد .
"اسمت چیه ؟ "

End of part 26

𝗍𝖾𝗑𝗍 𝗆𝖾ˢᵗᵘᵖⁱᵈ(complete)Where stories live. Discover now