He Is My Boyfriend ❢ Vkook

•°• p38 •°•

"جونگکوک! داری به کجا نگاه می‌کنی؟"

این لی وون بود که گیج رد نگاه جونگکوک رو گرفته بود و به در بسته ی اتاقش می‌رسید. پسر قد کوتاه تر بالاخره نگاهش متمرکز مدل روبه‌روش شد و آب دهنش رو قورت داد.

"چیز مهمی نیست..اگه کار نداری من برم چون باید این برگه‌ها رو به رئیس کیم نشون بدم!"

برگه های توی دستش رو بهش نشون داد و خواست از کنارش رد بشه که با بیرون اومدن اون دختر از اتاق رئیس کیم، دوباره سر جاش ایستاد. پشت سرش، تهیونگ هم از اتاق بیرون اومد و دختر جوون برگشت و چیزی رو بهش گفت که کوک نتونست بشنوه اما با دیدن اینکه تهیونگ با لبخند جوابش رو داد اخم‌هاش ناخوادآگاه توی هم رفت.

تهیونگ جلوتر به سمت آسانسور راه افتاد و دختر که از سر و وضعش مشخص بود کارمنده دستش رو روی قلب خودش گذاشت و بعد از چند بار نفس عمیق کشیدن دنبال رئیسش رفت.

"جونگکوک عکسای خودتو که وایرال شده دیدی؟"

اما کوک پرت تر از این حرفا بود که بفهمه پسر قدبلندتر چی داره میگه پس دوباره بهش نگاه کرد و برگه های توی دستش رو تو بغلش چپوند.

"لی وون لطفا اینا رو به منشی یو تحویل بده و بگو ببره و بذاره روی میز رئیس کیم مرسی!"

تند تند گفت و بدون اینکه بهش مهلت حرف زدن بده به طرف آسانسور دویید. دختر، دکمه طبقه رو زده بود و با لبخند به رئیسش زل زده بود اما قبل اینکه در بسته بشه کوک تند تر دویید و توی آخرین لحظه خودش رو داخل انداخت.

در آسانسور بسته شد و حالا دو جفت چشم متعجب شاهد جونگکوکی که نفس نفس می‌زد بودن.

"دستیار..جئون؟"

دختر با شوک گفت و جونگکوک با همون لبخند روی لبش صاف ایستاد.

"اوه..منم می‌خواستم به همون طبقه ای برم که شما قراره برین برای همین زودتر اومدم تا الکی منتظر نمونم‌."

دختر جوون کمی جا‌به‌جا شد و دوباره نیم نگاهی به رئیسش انداخت که هنوز ساکت بود.

"مگه شما می‌دونستین ما قراره به کدوم طبقه بریم؟"

این رو گفت و جونگکوک لب خودش رو از داخل گاز گرفت، به این جاش فکر نکرده بود!

"من به دستیار جئون از قبل اطلاع داده بودم برای همین در جریان همه چیز بودن."

با صدای تهیونگ، هر دو نفر دیگه بهش نگاه کردن که خیلی جدی چنین چیزی گفته بود جوری که خود جونگکوک برای چند لحظه به شک افتاد که واقعا رئیسش بهش چنین چیزی رو گفته بود که الان یادش نمیومد؟

دختر، آهایی گفت و سرش رو پایین انداخت؛ چرا یادش رفته بود دستیار جئون دوست پسر رئیس کیمه؟ خب معلوم بود که همه چیز رو بهش میگه، نیم نگاهی به جونگکوک انداخت و یه لحظه حسودی کل بدنش رو پر کرد.