•°• p41 •°•

27.6K 3.1K 2.8K
                                    

لباس خواب خودش رو پوشید و با بستن آخرین دکمه نفس عمیقی کشید. نگاهی به تخت خودش و بعد در نیمه باز انداخت و می‌دونست جونگکوک قراره بعد از پوشیدن لباس خوابی که بهش داده بود از همونجا بیاد داخل‌.

"به هر حال، به هیچ عنوان قرار نیست یه جا بخوابیم!"

زیر لب زمزمه کرد و مشغول مرتب کردن وسایل ریزی که گوشه و کنار، روی میز و مبل های راحتی بودن شد‌. جدیدا کارای خیلی عجیبی می‌کرد و همیشه میل زیادی به لمس پسر کوچیک‌تر داشت، هر چند که بیشتر اوقات سرکوبش می‌کرد اما واقعا نمی‌دونست اگه یه جا بخوابن ممکنه چی بشه و دلش نمی‌خواست هنوز چند ساعت نگذشته از اعلام اینکه الان باهم قرار می‌ذارن کاری انجام بده، شبیه آدم های منحرفی که تا به حال رابطه نداشتن و منتظر یه نفر بودن تا باهاش خودشون رو خالی کنن.

از طرفی اگر مطمئن هم میبود که خودش در این حد میل پیدا نمیکنه، حرف‌های یونگی یه لحظه هم از سرش بیرون نمیرفتن و همین باعث میشد هر چند ثانیه پلک‌هاش رو روی هم از کلافگی فشار بده.

(×فلش بک×)------------------------

"البته چیزای جدید می‌تونه لمس چیزایی که زیر لباس وجود دارنم باشه!"

یونگی این رو گفت و بعد از اون با دیدن قرمز شدن و حرص خوردن تهیونگ صدای خنده‌اش به هوا رفت.

"چیه؟ مگه نمی‌خوای هیچوقت باهاش رابطه داشتی باشی؟"

تهیونگ با اخم غلیظی بهش نگاه کرد.

"به تو ربطی نداره!"

یونگی تک خنده عصبی ای کرد.

"اینجا رو نگا!! من تا حالا خیلی دیدم دو نفر فقط واسه رابطه داشتن باهمن و یه جورایی فاک بادی هم دیگه هستن، ولی ندیدم یکی از اونا نخواد هیچوقت رابطه داشته باشه!"

"من نگفتم.."

"پس می‌خوای!"

یونگی با ابروهای بالا رفته تند وسط حرفش پرید.

"بیخیال من مطمئنم دلت می‌خواد دستت به زیر لباس جونگکوک برسه و بدنش رو لمس کنی..مخصوصا زیر باکسرش!"

"میشه خفه شی؟"

تهیونگ همینطور که دندون‌هاش رو روی هم فشار میداد‌ گفت و یونگی دست‌هاش رو به نشونه ی تسلیم بالا برد.

"باشه باشه دیگه راجب تو و جونگکوک حرف نمیزنم! بیا در مورد من حرف من بزنیم.."

جای دستمال روی میز رو با یه انگشتش چرخوند و همینطور که بهش خیره شده بود گفت:

"یکی هست که همش فکر می‌کنم یعنی بدن برهنه‌اش چقدر می‌تونه قشنگ باشه! همش دلم می‌خواد خودمو داخلش حس کنم.."

نگاه خبیث و پرشیطنتش رو به چشم‌های گرد شده ی تهیونگ داد.

"روی بدنش کیس مارک بذارم، دستمو همه جای بدنش بکشم و جاهایی که نرمه رو فشار بدم یا گاز بگیرم، علاوه بر گرمای داخلش، همزمان گرمای لباشم حس کنم، و ترقوه‌اش! واقعا گذاشتن ردای ریز و درشت از خودم روش می‌تونه لذت بخش باشه!"

He Is My Boyfriend ❢ VkookNơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ