"شراب نمیخوام، تو برام کافی هستی."
چشم قرمز کنار گوش لرد زمزمه کرد و لرزی به تن مرد انداخت.
"شراب...شراب خوبه!"
دندونهای سفید و تیز جئون، خونآشام اصیل هزارساله، توی فضای نیمه تاریک اتاق برق میزد و به کیم حس خرگوشی رومیداد که اسیر دست گرگ شده.
"نه به اندازه طعم تو."
نفس مقطع شدهاش رو بیرون فرستاد و چشمهاش رو بست. میدونست جئون به خوبی صدای قلب پر اضطرابش رو میشنوه.
دستهاش محکم دور تن شیشهای بطری شراب حلقه شده بود و هر لحظه منتظر بود شیشه تیره رنگ بین انگشتهاش خرد بشه.
لحظهای بعد، درد آشنایی روی گردنش نشست و بدن لرد با جهش خون از بریدگی پوستش، بین دستهای جئون شل شد.لبهای جئون، خونش رو مک میزد و با هر بار مکیده شدن گردنش توی خلأ فرو میرفت.
کشیده شدن زبون جئون روی زخم گردنش مساوی شد با لیز خوردن شیشه شراب از بین دستهای عرق کردهاش."لرد کیم، تو از هر شراب هزار ساله خوش طعمتری!"
~♪
ستاره پایین رو لمس کنین♡
اگر ووت بدین زود، زود براتون میذارم.
YOU ARE READING
oneshot (BTS)
Romanceهای. آدیا صحبت میکنه. من اومدم با یک سری سناریو و وانشات(: حقیقتاً بچههای کوچکم بیشترین قسمت قلبم رو تسخیر کردن. پس بچههام رو دوست داشته باشید و بهشون عشق بورزید. درخواستی هم پذیرفته میشه🌙 Writer:ᴬᵈʸᴬ.ᶳᶤ