VKook
Smut
خیره به مردی که با عینک مربعی شکل روی چشمهاش درست مثل یک مجسمهی تراش خورده شده بود، لبخند زد.
دستش رو زیر چونهاش تکیهگاه کرد و مثل یک عاشق پیشه نگاه هرزش رو، روی تن خوشتراش کیم تهیونگ استاد طراحیش چرخوند.
مرد با غرور بین دانشجوهاش راه میرفت و با هر حرکت پیچ و تاپ بدنش رو به نمایش میذاشت. نگاهش خیره به تن مرد بود و دستهای خطاکارش بیاهمیت به مدل برهنهی وسط کلاس پیچ و خط بدن استاد رو به تصویر میکشید.
با رسیدن ناگهانی کیم ببالای سرش از جا پرید و مداد از دستش روی زمین افتاد.
خجالتزده و با گونههایی سرخ خم شد تا مداد طراحیش رو از روی زمین برداره که کیم تهیونگ مثل یک جنتلمن زودتر دست به کار شد و مداد رو برداشت."خب به کجا رسیدی؟"
مرد عینک روی صورتش رو مرتب کرد و نگاهش رو به تخته شاسی شاگردش دوخت که تصویر طراحی شده باعث شد ابروهاش بالا بپره.
"جئون مطمئنم که گفتم از مدل باید طراحی کنید نه من!"
صدای استاد با خنده، اما آروم و نزدیک به گوشش رها شد و شرم روی گونههاش رو بیشتر کرد.
"یعنی اینقدر مشتاق طراحی از بدن منی؟"
بزاقش رو بهسختی فرو برد و نگاه شرمگینش رو به زمین دوخت.
"متاسفم استاد؛ اما بدن شما جذابتر از مدلهای دیگهست."
"اوه پسر کوچولو. یعنی میخوای من یک جلسهی خصوصی برات برگذار کنم که از تن برهنهی من نقاشی بکشی؟"
صدای کیم با وسوسه توی گوشهاش پیچید و لبخند روی لبهاش نشوند. چشمهاش با خوشحالی برق زد و نگاهش به تیلههای سیاهرنگ روبهروش دوخته شد.
کیم تهیونگ با حالتی سلطهگر دستش رو، روی میز تکیه زده بود و از بالا نگاهش میکرد."میتونم این جلسه رو داشته باشم؟"
استاد با پوزخند ابرویی بالا انداخت و بیشتر به شاگردش نزدیک شد. لبهاش روی لالهی گوش جئون نشست و واژهها از گلوش بیرون اومد:
"معلومه که آره! نظرت چیه بعد از کلاس همراهم بیای؟""با کمال میل!"
~•
خجالتزده پشت سر کیم تهیونگ وارد خونهاش شد و مرد رو تماشا کرد که بدون لحظهای مکث روی مبل بنفشرنگ نشست.
تهیونگ با آرامش خاطر دکمههای پیرهن مردونهاش رو باز کرد و نگاه خیرهاش رو به شاگردش دوخت."به چی نگاه میکنی؟ وسایلت رو حاضر کن."
پسر آب دهنش رو بهسختی فرو برد و سریع به دستور مرد برگههای طراحیش رو اژ داخل کیف بزرگش درآورد.
تهیونگ وقتی مشغولشدنش رو دید درحالیکه پیرهنش رو از تنش بیرون آورده بود، بلند شد و عودهای معطرش رو روشن کرد.
"چیزی میخوای برات بیارم طراح کوچولو؟"
YOU ARE READING
oneshot (BTS)
Romanceهای. آدیا صحبت میکنه. من اومدم با یک سری سناریو و وانشات(: حقیقتاً بچههای کوچکم بیشترین قسمت قلبم رو تسخیر کردن. پس بچههام رو دوست داشته باشید و بهشون عشق بورزید. درخواستی هم پذیرفته میشه🌙 Writer:ᴬᵈʸᴬ.ᶳᶤ