Bodyguard/minyoon

226 21 0
                                    

انگشتش رو به نرمی زیر چونهٔ مرد گذاشت و سر مرد رو بالا آورد.
خیره به لب‌های نیمه‌باز یونگی، لبخند درخشانی زد و فاصلهٔ صورت‌هاشون رو کم کرد.

"اجازه دارم ببوسمت؟"

صدای لطیفش درست مثل نوازش یک گلبرگ توی گوش‌های یونگی نشست و گونه‌های مرد رو سرخ کرد.
یونگی به سختی آب دهنش رو قورت داد و نگاهش رو از چشم‌های خمار جیمین گرفت‌.

"من رو ببوس‌."

نگاهش رو پایین آورد و پلک‌هاش رو محکم بست تا صحنه بوسیده‌ شدنش رو نبینه‌‌.
لب‌های درشت مرد جایی نزدیک به لب‌هاش نشست و بوسهٔ سبکی رو مهمون صورتش کرد.
چشم‌هاش رو سریع باز کرد و با اخمی کم‌رنگ به صورت خندون مرد زیبای رو‌به‌روش خیره شد.

"چرا..."

لب‌هاش رو با ناراحتی آویزون کرد و سرش رو عقب کشید‌.
چرا چی؟
چرا لب‌هام رو نبوسیدی؟
چیزی برای گفتن نداشت. آه بی‌صدایی کشید و دست به سینه به اتاق تجملاتی نگاه کرد.
پوستر‌های مختلفی از جیمین روی دیوار بود و زیبایی مرد رو توی صورتش می‌کوبید.

"گربه سیاه من؟"

دهن کجی به مرد کرد و با اکراه نگاه‌هاشون رو به هم گره‌ زد.
این همه اسم و لقب توی دنیا وجود داشت. چرا گربه سیاه باید اسم مورد علاقهٔ جیمین می‌شد؟

"چرا لب‌های نازت آویزون شده؟"

"آویزون نیست‌."

قبل از اینکه جیمین بخواد حرفی بزنه، از روی صندلی بلند شد و نمادین نگاهی به ساعت مچیش انداخت.

"الان اجرات شروع میشه."

مرد آیدل خیره با لبخندی نگاهش می‌کرد. ثانیه‌ای بعد تنش بین بازوهای جیمین قرار گرفت و لب‌هاش مرد روی گونه‌هاش نشست.

"نگاهم کن."

"الان باید بری روی صحنه‌ جیمین."

مرد چشم‌هاش رو توی کاسه چرخوند و گاز آرومی از گونهٔ یونگی گرفت‌.

"تا نفهمم چرا ناراحت شدی نه من جایی می‌رم و نه تو."

"چون لب‌هام رو نبوسیدی‌‌."

با خجالت گفت و سرش رو توی سینهٔ مرد مخفی کرد تا گونه‌های سرخ‌ شده‌اش مشخص نشه.
مرد با لطافت خندید و صورتش رو قاب گرفت.
سردی رینگ‌های دست مرد صورت داغش رو خنک می‌کرد.

"کیوتی من."

لب‌هاش بین لب‌‌های جیمین قرار گرفت و عمیق و زیبا می‌بوسیدش.
زمانی که جیمین عقب کشید با خجالت پشتش رو به مرد کرد و سمت در رفت.

"دی...دیگه باید بری."

"چشم بادیگارد کوچولو."

•~
های آدیا صحبت می‌کنه.
دوستش داشته باشید♡

oneshot (BTS)Where stories live. Discover now