شیئو کاملا خشکش زده بود انقدر غرق در زیبایی ان مرد شده بود که حتی نمیتوانست پلک بزند موهای بلند مشکی اش تا وسط کمرش می رسید چشمانی به رنگ زمرد تیره و پوست روشنی داشت که باعث میشد در نگاه اول کمی بیمار به نظر بیاید.
جی هوان اشاره کرد که راحت بشینند و بالاتر از بقیه ی استادان روی صندلی مخصوصش نشست سالن در سکوت فرو رفته بود._جالبه که هرسال با این حقه گول میخورین شوخی خوبی بود نه با خنده سرش را به طرف شیئو چرخاند اسم تو چی بود؟
شیئو با مکث تعظیم کرد :لطفاً من رو عفو کنید عالیجناب
جی هوآن به سر تا پایش نگاهی انداخت: فقط اسمت رو بگو
استاد ون از سر جایش بلند شد و به کمک شاگرد بیچاره اش رفت کنار او ایستاد و زیر لب گفت: اینقدر به اون خیره نشو..
‹ لانگ شیئو شاگرد ارشدم هست اگر اشتباهی کرده لطفاً این بار عفو کنید›
_من گفتم کسی رو تنبیه میکنم ؟ شاگرد ارشد جالبه استاد ون بعدا دربارش باهم حرف میزنیم میتونی بشینی شیئو لانگ.
شیئو سرش پایین انداخت : من اشتباه کردم هر مجازاتی که بگید قبول میکنم عالیجناب با گفتن این حرف دوباره تعظیم کرد و با سر خم شده منتظر مجازاتش ماند جملهی ⟨هر مجازاتی که بگید قبول میکنم⟩ هنوز در هوا معلق بود.
جی هوآن برای مدتی به او پاسخی نداد تضاد عجیبی در رفتار همیشگی او دیده میشد چهرهاش ماند همیشه بدون احساس بود اما نگاهش چیز دیگری را نشان میداد انگار که در افکارش غرق شده بود پس از چند دقیقه نگاهش را از او گرفت و چشمانش را بست با لحن آرامی گفت :همینطور که گفتم بخاطر همچنین چیزی فعلا تنبیهت نمیکنم.
شیئو نفس راحتی کشید:از لطفتون ممنونم استاد اعظم از او فاصله گرفت و نشست.
در پایان مراسم هر شاگرد به عنوان یک تذهیبگر سربند مخصوص خود را از جی هوان میگرفت و به او سوگند وفاداری می خورد در نگاه اول فردی بسیار خوش اخلاق و مهربان به نظر میرسید ولی هیچکس نمیتوانست این حقیقت که او برای جلوگیری از یک شورش صدها انسان بی گناه را در یک شب قتل عام کرد را نادیده بگیرد او بسیار خشن و خطرناک بود و فقط با کمی عصبانی شدن اخلاق واقعی خودش را نشان میداد.
شاگردان پس از گرفتن سربند با ترس سرجای خود نشستند با گذشت دقایقی زمزمه های نامفهومی در فضا پیچید یکی از آنها به شیئو نگاه کرد و گفت:
"یعنی واقعا به عالیجناب بی احترامی کرده "" بیچاره آخرین کسی که به اون بی احترامی کرد مجبورش کردن یه هفته جلوی کاخش زانو بزنه حتی نمیذاشت هیچکس بهش آب بده "
"ارشد شیئو خیلی باهوشه فقط توی سه سال اولی که وارد کوهستان شد تونست این مقامو بگیره ندیدم هیچ وقت کار اشتباهی انجامش بده چه برسه به این که به استاد اعظم بی احترامی کنه"

YOU ARE READING
𝑻𝒉𝒐𝒖𝒔𝒂𝒏𝒅 𝑳𝒊𝒆𝒔
Historical Fiction🍀این رمان به سبک: Heaven Official's Blessing , Husky, mo dao zu shi ، the untamed ⟨تو... پشت همهی این اتفاق ها بودی چطور تونستی باهام اینکارو بکنی⟩ ﴿عزیزم نمیدونی توی دنیای تاریکی که برام ساختی زندگی کردن چقدر میتونه سخته باشه الان تنها چیزی ک...