‹نمیدونم بهتره سریع تر برگردیم کوهستان ممکنه برگردن›
_میتونی تا کوهستان پرواز کنی ؟ میترسم بیهوش بشی.
‹خوبم نگران نباش زخمم اینقدر عمیق نیست»
جیان با دستان لزران لباسش را پاره کرد و زخم او را با دقت بست: چه شکلی میگی عمیق نیست همش تقصیر منه.
شئیو سرش را روی شانه اش گذاشت: نترس چیزی نیست یادت رفته ما بدتر از اینم پشت سر گذاشتیم.
با فشار دادن دستش را روی زخمش شیئو جریان معنویش اش را به او انقال داد لب هایش را گاز گرفت انگار که میخواست جلوی بغضش را بگیرد : ولی بازم بخاطر من زخمی شدی.
اینقدر خودتو مقصر ندون من این پیشنهاد رو دادم کمکم سوار شمشیرم بشم.
با کمک تای جیان به سختی روی شمشیر ایستاد بطری شرابی که به کمربندش وصل بود را روی زخمش خالی کرد.
تای جیان پشت سر او حرکت می کرد: مطمئنی نمیخوای کنار من بشینی؟‹نه تو اینقدر چاکرا نداری که بتونی با دونفر پرواز کنی›
_ اون هیولا های لعنتی ها از کجا پیداشون شد اشباح عادی نبودن تاحالا شبحی با این سطح از انرژی ندیده بودم.
‹بهشون میگن شبح سیاه از دنیای زیرین بیرون امدن اگه گیرشون بیوفتی کل انرژی چی بدنت رو میگیرن فقط بالا ترین سطح جادوی سفید میتونه از بینشون ببره›
_پس فکر احقمانه ای بود که میخواستی با جادوی خودت بهشون حمله کنی.
‹به هرحال بهتر از تسلیم شدنه›
❁❁❁❁❁
با گذشت یک ساعت به شهر رسیدن شیئو خون زیادی از دست داده بود از شمشیر پایین امد و روی زمین افتاد "برو دنبال خواهرم بهش بگو با چاکرای ارواح سمی شدم "
تای جیان با چشمانی نگران به او خیره شد لباسش کاملا خونی شده بود و از شدت درد دست ها و شانه اش میلزرید میتوانست قطرات غرق سرد را روی صورتش که از حالت همیشگی اش رنگ پریده تر شده بود ببیند مشتش را گره کرد و ناخنش را داخل پوستش فشار داد با خودش گفت« بخاطر من این اتفاق براش افتاده قسم خورده بودم مراقبش باشم »
_باید برگردیم به کوهستان لیشا تجهیزات کافی نداره اونا ارواح معمولی نبودن.
شیئو چشمانش را بست: الان وقت بحث کردن نیست نمیتونم تا درمانگاه راه بیام تازه چه شکلی میخوای بهشون بگی همچین ارواحی با این سطح این از قدرت بهمون حمله کردن مارو از کوهستان بیرون میکنن.
★ارواح شیطانی با توجه قدرتشان رده بندی خاصی داشتند :
• سطح اول - ارواح سرگردان:
اشباح بیآزاری که بیشتر جذب گرمای جریان انرژی در اطراف انسانها میشدند علاقهی عجیبی به ترساندن کودکان داشتند، اما به ندرت کسی را به صورت مستقیم آزار میدادند.

YOU ARE READING
𝑻𝒉𝒐𝒖𝒔𝒂𝒏𝒅 𝑳𝒊𝒆𝒔
Historical Fiction🍀این رمان به سبک: Heaven Official's Blessing , Husky, mo dao zu shi ، the untamed ⟨تو... پشت همهی این اتفاق ها بودی چطور تونستی باهام اینکارو بکنی⟩ ﴿عزیزم نمیدونی توی دنیای تاریکی که برام ساختی زندگی کردن چقدر میتونه سخته باشه الان تنها چیزی ک...