🍀این رمان به سبک:
Heaven Official's Blessing , Husky, mo dao zu shi ، the untamed
⟨تو... پشت همهی این اتفاق ها بودی چطور تونستی باهام اینکارو بکنی⟩
﴿عزیزم نمیدونی توی دنیای تاریکی که برام ساختی زندگی کردن چقدر میتونه سخته باشه الان تنها چیزی ک...
آهنگ رو اعصابیه فقط گذاشتم صدای نی رو تصویر کنین😄
_____________________
همه چیز یک باره سیاه شد تنها چیزی که در داخل تاریکی شنیده میشد صدای چکچک آب همراه با ملودی ناشناخته بود با حس سرمایی خیس روی صورتش پلک های سنگینش را باز کرد.
«من چند ساعته بیهوشم بقیه کجان؟»
کمی دقیقتر گوش داد، صدای نی؟ ممکنه از ساز داخل جعبه باشه ؟ آخرین تصوری که در ذهنش داشت، افتادن در دل آتش و تلاش برای به دست اوردن آن شی نفرین شدهی لعنتی بود با به یاد اوردنش سریع دستش را به کمربندش کشید.
«جعبه کجاست؟ گندش بزنن بعد این همه بدبختی گمش کردم نباید خیلی دور افتاده باشه»
با تکیه بر دیوار به سختی ایستاد از فاصله ای که سقوط کرده بود انتظار داشت حداقل چندتا از استخوان هایش شکسته باشد نوری چشمکزن به رنگهای زرد و قرمز، انتهای راهروی تاریک را روشن میکرد با احتیاط به سمت آن قدم برداشت.
«این دفعه باید خیلی مراقب باشم مطمئنم داخل اون ساز یه روح شیطانی زندانی شده»
بوی خاک و نم درون راهروی باریک به مشمام میرسید با نزدیک شدن به نور، دیوارهای سنگی روشن شدند شمشیر سیاه رنگی وسط غار فرو رفته بود تیغه پهن زنگ شده اش در تاریکی میدرخشید و نوشتههای باستانی حک شده روی آن را نمایان میکرد.
«اینجا دیگه کجاست یه شیء نفرین شدهی دیگه ، من اینطور حس میکنم یا انگار داره به چاکرام واکنش میده»
با تردید انگشتانش را روی دستهی براق شمشیر کشید خاطرهای مانند برق از چشمانش گذشت:
مردی با لباس مشکی همراه با نوار های قرمز زیر درختی با شکوفههای صورتی رنگ ایستاده بود، نسیم ملایمی عطر شیرین گیلاس را با خود میآورد و موهای بلند مرد را به آرامی نوازش میکرد سبد چوبی پر از گیلاس سرخ را زمین گذاشت ناگهان صدایی آشنا سکوت را شکست ، رویش را به سمت پسری با موهای سفید مانند برف برگرداند دو گوی آبی چشمانش از شادی میدرخشید و لبخندی گرم برلب داشت پس از دیدن آن مرد مشکی پوش سریع دستش را پشت سرش برد انگار که چیزی را مخفی میکرد با نگاهی شیطنت آمیزی سرش را کج کرد و لب هایش برای صدا زدن نام او تکان خورد شا... .
Hoppla! Dieses Bild entspricht nicht unseren inhaltlichen Richtlinien. Um mit dem Veröffentlichen fortfahren zu können, entferne es bitte oder lade ein anderes Bild hoch.