The Bloody Ring 1

221 46 44
                                    

منطقه ی مرکزی کوهستان دوباره خالی از هیاهو شده بود به نظر میرسید تهدید جی‌ هوآن لرزه به تن شاگردان انداخته ، و همگی آن ها بر سر پست های خود برگشته بودند با غروب خورشید آسمان رنگی نارنجی درخشان مانند شعله‌ی آتشی که هنگام خاموش شدن سوسو میزند به خود گرفته بود.

شیئو به قسمت کاخ اساتید رفت تا از استاد ون تشکر کند و درباره اتقاقی که افتاد بود با او حرف بزند حدس میزد که به زودی با حزب لینگ درگیر خواهند شد.
استاد ون در آن لحظه غرق خواندن طومارها و نوشتن گزارشات بود اخم ظریفی بر چهره ی خوش‌ فرمش نشسته بود او نسبت به بقیه ی اساتید کوهستان بخاطر داشتن چنین ظاهر جذاب و مردانه به همراه رفتار متینانه‌اش شهرت زیادی به خصوص بین زنان داشت با دیدن شیئو سرش را از روی طومار بلند کرد .

"انتظار دیدنت رو با این سر‌ و وضع نداشتم لانگ شیئو"

شیئو خندید : متاسفم وقت نداشتم لباسم رو عوض کنم مزاحمتون شدم؟

"نه منم میخواستم باهات حرف بزنم بیا تو "

پس از ادای احترام دو زانو رو‌ به روی او نشست: این شاگرد بخاطر دردسرهایی که درست کرده عمیقاً عذر می‌خواد چطوری لطفتون‌ رو جبران کنم استاد.

استاد ون قلمش را روی میز گذاشت: اینطور حرف زدن بهت نمیاد لازم نیست چیزی رو جبران کنی من استادتم مسلما وظیفمه که به شاگردم کمک کنم از بقیه شنیدم که امروز چه اتفاقی افتاده میدونی توی موقعیتی نیستی که بی احتیاطی کنی.

سرش را پایین انداخت :نمیتونستم بذارم به جیان یا عموم بی احترامی بشه.

"می‌فهمم ولی باید عاقلانه تر رفتار کنی برعکس بقیه تو‌ آزمون کوهستان رو رد نکردی و من بخاطر استعدادت و احترامی که برای ارشد قائلم قبولت کردم اگه مراقب نباشی نمیتونم دفعه ی دیگه به تو و جیان کمکی کنم خاندان من قدرت زیادی نداره"

شیئو دوباره به او تعظیم کرد: متوجه شدم استاد میخواستم درباره‌ی موضوع دیگه ای هم بهتون اطلاع بدم شاید، حقوق این ماه تون قطع بشه.

استاد ون دستش را روی پیشانی‌اش گذاشت و با خستگی اهی کشید: فقط همین رو کم داشتم.

متاسفم....

"زیاد مهم نیست درباره ی تای جیان لازم نیست نگران باشی از اونجایی که شاهزاده لینگ قانون استفاده از سلاح معنوی رو شکستن به احتمال زیاد دنبال این قضیه رو نمیگیرن"

‹از شنیدنش خوشحالم جیان حتما خیلی ذهنش مشغول این موضوع شده میرم بهش خبر بدم بیشتر از این وقتتون رو نمیگیرم›

"من بیشتر برای تو نگرانم لانگ شیئو"

‹همینطور که گفتید ماموریت هام‌ رو بدون هیچ مورد مشکوکی تموم کردم و تقریبا یک سال دیگه دوره‌ی تعلیم دیدنم تموم میشه چیزی نیست که بخاطرش نگرانم باشین›

𝑻𝒉𝒐𝒖𝒔𝒂𝒏𝒅 𝑳𝒊𝒆𝒔Where stories live. Discover now