چون چپتر قبل شرط ووت داشت نخواستم بدقولی کنم و اینو آپ کردم. و گفتم که دیگه شرط نداریم. ولی اگه حمایت هاتون خوب باشه منم مثل قبل زود آپ میکنم. پس این شمایید که تعیین میکنید من چپتر بعدی رو کی آپ کنم.❤❤❤
...........
Tune for this chapter:
Little Things _ One Direction :) ❤
"چون قراره رمانتیک ترین شب زندگیت رو تجربه کنی..."
هری با صدای بمش گفت. نگاه سبزش رو به آبی های من داد.
"منظورت اینکه کون میخوای؟"
مثل خودش رک پرسیدم. با تعجب بهش نگاه کردم.
"لویی. همه حسم رو خراب کردی..."
هری با حرص گفت. چشماش رو روی هم فشار داد.
"حست برای چی؟ برای اینکه فرو کنی توم؟"
چشمک زدم. بهش نزدیک تر شدم.
"من نمیخوام بکنمت لویی!"
هری گفت. چشماش رو چرخوند.
خندم گرفته بود. هر دو موقع حرف زدن از کلماتی استفاده میکردیم که هری چند دقیقه پیش پیشنهادشون داده بود.
"نمیخوای؟"
چشمام رو درشت کردم و لبام رو به بیرون هل دادم. چند بار پشت سر هم پلک زدم.
"فاک! اینطوری بهم نگاه نکن!"
هری غر زد. دوباره چشماش رو چرخوند.
"چرا؟ تحریکت میکنم؟"
نیشخند زدم و دستم رو روی بدن لختش کشیدم.
"آره. و من قصد ندارم امشب به فاکت بدم. امشب قراره یه چیز بهتر رو حس کنی."
هری گفت. لبخند زد.
"چی میتونه بهتر از این باشه که تو رو تو خودم حس کنم عشقم؟"
به زدن حرف های کثیف ادامه دادم. روش رفتم و بدنم رو کاملاً روی بدنش قرار دادم. انگشتم رو روی لباش کشیدم.
داشتم انتقام چند دقیقه پیش رو ازش میگرفتم. اذیت کردن هری زیادی بهم حال میده.
"چیزی زدی لویی؟"
هری پرسید. تعجب کرده بود. دستش رو بالا آورد تا انگشتم رو از روی لباش برداره.
"تو رو زدم..."
لبام رو به مماس با لباش قرار دادم و زمزمه کردم.
"منو زدی یا با فکر من زدی؟"
هری پرسید. من رو روی تخت خوابوند و روی من قرار گرفت. یه بوسه کوچیک روی لبام گذاشت.
"شاید....هردوتاش؟"
با شیطنت زمزمه کردم.
"تا حالا فکر میکردم سوراخت فقط با آقای استایلز صمیمی شده ولی الان دارم میفهمم که باهاش ازدواج کرده!"