قسمت شصت و چهار

101 10 0
                                    


"قسمت شصت و چهار"

خیره به عکسهای خودش در گوشه ی آینه لبخند به لب پرسید:"تو امروز ضبط داشتی؟"

چاتای شیر آب را بست و کمر راست کرد:"آره...صحنه ی بازداشتگاه با اون یارو بچه دزد!"

آراس حوله را قبل از او از جایش درآورد و به سمتش دراز کرد.از دیدن چشم کبود و لب پاره اش شرمنده و پشیمان بود! "که با این وضع نمیتونی بازی کنی!"

چاتای حوله را گرفت و درحالیکه با احتیاط صورتش را خشک میکرد گفت:"چرا نشه؟میتونن با گریم مخفی کنن"

آراس بازویش را گرفت و مجبورش کرد رو به او بچرخد:"شاید چشمت رو بشه ولی لبت..."و با دلسوزی چانه اش را گرفت تا زخمش را دقیق تر نگاه کند.پارگی کوچکی بود ولی باز هم بچشم میزد! "نمیشه!"

چاتای دستهایش را دور کمر او انداخت و او را به سینه خود چسباند:"یه بوس بدی اینم خوب میشه!"

ولی ذهن آراس درگیرتر از آن بود که توجهی به لوس بازی عاشقانه ی او بکند:"بذار با کارگردان تماس تصویری بگیرم و شرایط رو توضیح بدم" و قبل از آنکه چاتای بتواند ببوسدش از آغوشش خارج شد و گوشی را از جیبش بیرون کشید.چاتای به چهره ی خود در آینه نگاه کرد و با کلافگی فوت کرد:"خیر سرم استعفا دادم که!"

آراس نگاه کجی به او انداخت:"خب شاید بهتر باشه قبل هر چیزی تکلیف منو روشن کنی!"

چاتای از جدیت آراس نگران شد:"در چه مورد!؟"

آراس گوشی را پایین آورد:"چیزایی که به تهیه کننده گفتی..."

چاتای باقی سوالش را فهمید و جواب داد:"سر حرفم هستم"

آراس انگشت به سمت صورتش گرفت:"ببین چاتای!اگر یه بار دیگه بزنی زیرش من نیستما!"

چاتای باز هم می خواست شوخی کند ولی از اخم آراس ترسید و سر تکان داد:"تا آخرش هستم"

آراس به سمت در چرخید:"پس بیا بریم سر ست"و در را باز کرد به راهرو رفت.

چاتای شوکه دنبالش رفت:"با این وضع کجا بیام؟"

آراس رو به او کرد:"کی بود میگفت با گریم اینا حل میشه؟!"

چاتای با خستگی نالید:"مساله فقط ظاهرم نیست..."

آراس میتوانست درک کند در این حال روحی بازی کردن برایش سخت باشد پس گفت:"بخاطر من بیا خب!"

"یعنی چی؟!"

"یعنی باید پیشم باشی نمیتونم تنهات بذارم"

چاتای خندید:"میترسی بازم خودکشی کنم؟!" و از نگاه تند آراس دستپاچه شد:"ببین...بیا یه امروز رو بیخیال شیم!بهرحال اونا هنوز کلی صحنه ی متفرقه برای ضبط دارند!"

Insanity PlayWhere stories live. Discover now