20

865 162 56
                                    

• بکهیون

"بکهیون این فکر خیلی دیوونگیه. حتا نمیدونم چجوری باهاش موافقت کردم. ندیدی دیروز چقدر ناراحت شده بود؟"

تیونگ درحالیکه لباساش و می‌پوشید گفت.

"یهویی صبح زود بیدار شد و گفت که پدرومادرش برگشتن ولی تابلو بود که فقط میخواد ازینجا بزنه بیرون"

بکهیون هیجان‌زده پرسید:

"ولی متوجه نیستی این به چه معنیه؟"

بعد از یه هفته تظاهر به اینکه بعد ازون بوسه‌ی هات حالش خوبه، تصمیم گرفته بود این بازی رو شروع کنه. تنها دلیلی که به چانیول گفته بود اون اتفاق و فراموش کنه این بود که میخواست اون برگرده و بهش بگه که نمیتونه اینکار و کنه. بگه که از بکهیون خوشش میاد و میخواد که راجبش با هم حرف بزنن. ولی اون عوضی دروغ بکهیون و باور کرده بود و جوری رفتار میکرد که انگار نه انگار. میتونست بگه که چانیول خیلی احمقه و قراره احساساتش و نادیده بگیره مگراینکه بکهیون دست‌به‌کار شه. برای همین از تیونگ کمک گرفت. هیچی بهتر ازین نبود که اون مرد و حسود کنه تا چانیول به خودش بیاد و چیز لعنتی‌ای که بینشونه رو توضیح بده.

"اوه، چرا دقیقن متوجهم. اون مرد حسود شده و قصد داره مثل یه گوه باهام رفتار کنه تا دیگه نیام اینجا"

تیونگ گفت و خشک خندید.

"این درواقع خیلی سوپرایز کنندست. این رفتار ازون بعیده؛ باعث میشه امیدوار بشم که شاید اون و من بتونیم..."

"بکهیون، اینو میپرسم چون فکر میکنم داری از حدش میگذری؛ چی باعث شده فکر کنی که اونم ازت خوشش میاد؟ چون تو رو بوسیده؟"

تیونگ حرفش و قطع کرد. لباساش و کامل پوشیده بود و لبه‌ی تخت نشسته بود.

"اره؟"

تیونگ نفسش و بیرون فرستاد:

"رفیق، مردم روزانه خیلی بی‌دلیل همو می‌بوسن. یا شایدم فقط یه چیز یه طرفه باشه. مثل ما. هر بار که می‌بوسمت حس خاصی بهم دست میده ولی تو اینطور نیستی"

بکهیون اخم کرد.

"داری میگی همینجوری بی‌دلیل منو بوسیده؟ اینکه فقط هورنی شده بود و من توی اون لحظه در دسترسش بودم؟"

بکهیون نمیخواست همچین چیزی رو قبول کنه. ولی خب، میتونست حقیقت داشته باشه.

"چیزی که میخوام بگم این نیست. انقدر توی احساسات غرق شدی که همه‌چیز و گل‌ و بلبل میبینی. میدونم شاید یه عوضی بنظر بیام ولی باید به واقعیت برگردی بک. تو دیدی که خواهرت و چانیول کنار همدیگه چجورین. اونا خیلی وقته باهمن و حتا الان از راه دور دارن رابطشون و حفظ میکنن. فکر میکنی سر یه بوسه‌ی خشک و خالی حس بینشون از بین میره؟"

ᥫ᭡Lawfully twistedOnde histórias criam vida. Descubra agora