• چانیول
"شما دوتا کدوم گوری غیب شدین یهو؟"
به محض اینکه چانیول و بکهیون وارد حیاط شدن جونگین ازشون سوال پرسید. صدای موزیک از اسپیکرا پخش میشد و سهون همونطور که انتظار میرفت کاملن مست شده بود و درحالیکه روی پای ییشینگ نشسته بود، چرت و پرت میگفت. جونگده، تیونگ و یوری هم توی استخر بودن و بنظر کمی مست میومدن.
"چانیول داشت لباس عوض میکرد"
بکهیون خیلی معمولی جواب داد، انگار نه انگار که تا همین چند دقیقهی پیش جلوی پای چانیول نشسته بود. جونگین مشکوک بهشون نگاه کرد و گلس شرابش و توی دستش گرفت.
"الان یک ساعت از وقتی که رفتین میگذره. واقعن فقط لباس میکردی؟"
جونگین دوباره پرسید و چشماش و جمع کرد.
چانیول هول شده زمزمه کرد:
"شنیدی که چی گفت"
"اوه! بلخره برگشتن!... کونتون و تکون بدین و بیایین اینجا"
سهون از سر میز داد زد و دستش و برای مشروب بیشتر دراز کرد ولی ییشینگ مانعش شد.
چانیول زیرلب گفت:
"اون قراره دردسر درست کنه"
"میدونم. بیا بریم بشینیم. یا میخوای برقصی؟"
بکهیون با شستش به فضای خالی حیاط اشاره کرد و پرسید.
"تا وقتی بقیه نشستن، شبیه احمقا بنظر بیاییم؟ نه، ممنون"
"باشه پس"
بکهیون شونه بالا انداخت و به سمت میز رفت. چانیول هم دنبالش راه افتاد و سعی کرد به اینکه چقدر باسن گرد و تپل بکهیون توی اون شلوار جین خوب بنظر میاد بیتوجه باشه.
"داشتم به این فکر میکردم که پسر تولدی مهموناش و ول کرده و کجا رفته"
یورا خسته و خوابآلود بنظر میرسید و با وضعیتی که داشت حق داشت که نتونه تا این موقع هشیار بمونه.
چانیول برای خودش مشروب ریخت و جواب یورا رو داد:
"شماها این جشن و ترتیب دادین؛ معلومه که همیچین کاری نمیکنم"
"تکیلاها کجا رفتن؟"
بکهیون پرسید و چانیول به سینیای که یوری آورده بود نگاه کرد؛ خالی خالی بود.
ییشینگ تصحیحش کرد:
"تکیلا نیست بکهیون؛ مارتینیه"
"حالا هرچی... چه اتفاقی براشون افتاد؟"
کیونگسو به سهونی که نیمه خواب روی پای ییشینگ بود اشاره کرد:
"این اتفاق"
چشمای چانیول درشت شد:
"همش؟ خودش تنهایی؟"
جونگین جواب داد:
YOU ARE READING
ᥫ᭡Lawfully twisted
Fanfiction[تمام شده] "این فیکشن ترجمه شدهست" کسی که اون میخواد دوستپسر خواهرشه. این کار اشتباهه. خودشم اینو میدونه؛ ولی باعث نمیشه دست از خواستهش برداره. بکهیون آرزو میکرد که ای کاش کسی بود تا بهش هشدار بده که بعد از بدست آوردنش چقد اوضاع قراره پیچیده بشه...