این قسمت بیشتر یونمینه 🥺
پارت بعدی تهکوک بیشتری داریم.💜اگه میتونید آهنگ Mocking Bird امینم رو این پارت گوش بدین :)
❄️❄️❄️❄️❄️
بعد از اینکه تهیونگ در حموم رو بست، جونگکوک روی تختش ولو شد.
دستاشو باز کرد و بدنشو کش آورد.
خمیازه کشید و برای دقایقی به سقف خیره موند.احساس آزادی میکرد.
فقط بخاطر سکس بدنش انقدر سبک و ریلکس شده بود؟لعنتی...
یادش رفته بود اینکار چقدر خوبه.
لبخند بی جونی زد و خمیازه کشید.پلکهاش گرم شد و تقریبا خوابش برد.
اما هنوز خوابش سنگین نشده بود که با شنیدن صدای زنگ آپارتمان چشماش باز شد.تند تند پلک زد و صاف نشست.
شت...
پیتزا!خواب از سرش پرید.
باکسرشو برداشت و پوشید، از روی تخت بلند شد و بین بادکنکا دنبال پیراهن و شلوارش گشت.وقتی پیداشون کرد سریع لباس پوشید و با کیف پولش به سمت در رفت.
درو باز کرد، پیتزا رو گرفت و بعد پرداخت کردن پول برگشت داخل.
جعبههای پیتزا رو روی کانتر آشپزخونه گذاشت و به سمت حموم رفت.
با شنیدن صدایی قدمهاش متوقف شد.آروم به در نزدیک شد و گوششو بهش چسبوند.
تهیونگ زیر دوش آهنگ کرهای شاد و نامفهومی میخوند و صداش اکو میشد.جونگکوک خندهی ریزی کرد.
پس کیم تهیونگ از اون مدل آدماییه که زیر دوش آواز میخونه؟کیوت...
با پشت دستش به در ضربه زد.
«تهیونگ... پیتزا رسید، نمیای؟»صدای آواز خوندن پسر متوقف شد.
«آه... هنوز مونده...»جونگکوک تکیهاش رو از در گرفت و به ساعت روی دیوار نگاه کرد.
بیشتر از نیم ساعته اون داخل مونده...
اون حموماش طولانیه؟حموم کردن خودش بیشتر از ده دقیقه طول نمیکشید برای همین تعجب کرد.
شونههاشو بالا انداخت.
«اوکی منتظرت میمونم...»
YOU ARE READING
☃️Snowman(KookV)🔞
Fanfictionجونگکوک معلم تهیونگه و تهیونگ عاشقش میشه، اما نمیدونه که اون مرد به نیویورک اومده تا انتقام مرگ زن و بچشو از پدر تهیونگ بگیره... . . . "ساعت ۴ صبح... خیابونای خلوت و سفیدپوش منهتن... سکوتی که با صدای خندههای شیرین تهیونگ شکسته میشد... با خوشحالی زی...