Chapter 32

1.3K 155 79
                                    

"دو هفته بعد" Jungkook's P

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

"دو هفته بعد"
Jungkook's P.O.V

آخرین باری که سینما رفته بودم یادم نمیاد.
دو روز به تعطیلات کریسمس مونده بود، بعد از مدرسه رفتم دنبال تهیونگ و به سینمای دورافتاده و خلوتی تو یکی از معدود محله‌هایی که مجاز بودیم داخلش گشت و گذار کنیم بردمش.

روزهای برفی و خیره کننده‌ی نیویورک دوباره برگشته بود، دل شهر سفید و روشن شده بود و تزئینات رنگارنگ کریسمس همه جا میدرخشید.

میدونستم تهیونگ عاشق فیلم‌های کلاسیکه، دوتا بلیت خریدم و وقتی برگشتم، دیدم کنارم نیست.
«تهیونگ؟» صداش زدم و اطرافو نگاه کردم.
با پیدا کردنش لبخندی روی لبام نشست.

دست به جیب جلوی یه مغازه وایساده بود و چشمش به ویترین بود.
ضربان قلبم بالا رفت.

چتریای بلندش کامل روی صورتش ریخته بود و حتی جلوی چشماشو پوشونده بود، اصلا اون چطوری میتونه چیزی ببینه؟

چرا وقتی باهام سر قرار میاد عینک نمیزنه؟ بنظرم با عینک بانمک میشه...

کلاه بافتنی کرم رنگش با پالتوش ست بود، شلوار مشکی جذبی پوشیده بود و قسمتی از نیم بوتاش تو برف پیاده رو پنهان شده بود.

تو دلم بخاطر شیک پوش بودنش تحسینش کردم، تو مدرسه فقط با یونیفورم میدیدمش و نمیدونستم بیرون از مدرسه انقدر خوشتیپه. البته تو عکسای اینستاگرامش دیده بودمش ولی خب... اون از نزدیک هزار برابر بهتره.

ولی فقط این لباسا نیست، اون حتی گونی هم بپوشه جذابه...

بهش نزدیک شدم، مسیر نگاهشو دنبال کردم.

موزیک‌ باکس‌های زیادی با طرح‌های کریسمسی مختلف پشت ویترین چیده شده بود، اما نگاه تهیونگ روی یه گوی برفی قفل شده بود.

داخلش چند تا کلبه‌ی کوچولو و درخت‌های کاج قرار داشت که برف همشونو سفیدپوش کرده بود.

دوباره نگاهم روی تهیونگ برگشت، هنوز متوجه حضور من نشده بود و محو اون گوی موزیکال مونده بود.

فاصلمو باهاش کم کردم، عطر شیرین و دلنشینش تو دماغم پیچید.

از پشت دستامو یه دفعه دور بدنش حلقه کردم و چسبیدم بهش.

☃️Snowman(KookV)🔞Where stories live. Discover now