جزیره

1.8K 193 242
                                    


یه عده تون از غلط املایی گله می کنید... حق دارید اما وقت ندارم با دقت تایپ کنم... داستان هم ایدت نمیشه دیگه پس شرمنده.

فصل سی و پنجم

روز ها بدون توقف در هیچ خشکی ای می گذشتن.

در طول بیشتر این روز ها لیلین مجبور شده بود که توی اتاق لویی بمونه.. مخصوصا بعد از اینکه لیلین سعی کرده بود یه بازی جدید با سر خوردن روی عرشه تو زمان بارون اختراع کنه لویی واقعا خیلی سختگیر شده بود که لیلین توی اتاق بمونه.

البته این احتمالا به نفع خود لیلین بود چون احتمال زیاد بین یکی از سر خوردن هاش بالاخره با مغز می خورد به دکل کشتی اما بازم خیلی کار جالب و سرگرم کننده ای بود. لیلین حتی نایل رو هم راضی کرده بود که بهش ملحق بشه.

گیر افتادن تو اتاق خواب و اتاق مطالعه ی لویی کسل کننده بود اما کوین تحملش رو راحت تر کرده بود.

از اونجایی که اون روز بالاره بارون بند اومده بود لیلین تصمیم گرفت بره الی رو ببینه و در مورد چیز هایی که این اواخر ذهنش رو مشغول کرده بودن باهاش حرف بزنه اما توی راه هری رو دید.

دزد دریایی مو فرفری لبخند زد و لیلین حس کرد که هری جلوتر اومد و بعد دست هری دور شونه ش حلقه شد:" سلام و صبح بخیر اعلیا حضرت."

لیلین سر تکون داد:" صبح بخیر جناب آقای دزد دریایی."

هری لبخد بزرگی زد و در حالی که سعی می کرد وانمود کنه منظوری نداره پرسید:" اون مارک های بنفش شده روی گردنش چی ان؟"

لیلین یقه ی لباسش رو مرتب کرد تا جای اثرات لویی رو روی پوستش مخفی کنه شروع کرد:" تو دکتر جدید کشتی هستی؟"

هری در حالی که دستش رو دور شونه ی لیلین محکم می کرد شروع به راه رفتن کرد:" نه اما بگو ببینم... بنظر میاد کبودی باشن... لویی ازشون اطلاع داره. می ترسم یه چیز جدی یا بیماری باشه..."

" واقعا؟ این دیگه آخرش بود. تو اصلا هیچ جوکی بلدی که واقعا ارزش خندیدن داشته باشه؟"

" شایدم نه اما از روی اون لبخند های کوچیکی که هر وقت اسم لو رو میارم میزنی میشه تصور کرد اون جوک های خوبی بلند باشه. البته نه اینکه به سکس داشتن هاتون اشاره کنم اما کلا وقتی اسمش میاد میتونم ببینم که گل از گلت می شکفه."

لیلین سعی کرد با غر زدن دست دزد دریایی رو از روی شونه ش کنار بزنه و می تونست حس کنه که صورتش داره بخاطر اون موضوع خجالت آور گرم و گرمتر میشه.

هری متوجه قرمززی صورتش شد:" آخی داری سرخ میشی."

بعد نیشخند زد و لیلین رو بیشتر به سمت خودش کشید و شاهزاده فقط می تونست به اذیت های هری بخاطر خجالتش اخم کنه و هری حالا آروم آروم فندقی به لپش می زد.

(شاهزاده دزد دریایی (لویی تاملینسونWhere stories live. Discover now