دوستتون دارم...
playlist مو بذارم تو بعدی؟
فصل دوازدهم
لیلین می تونست صادقانه بگه در تمام 22 سالی که روی این زمین زندگی کرده بود، هرگز و هیچوقت تخت خوابش رو با کسی شریک نشده بود.
نه مادرش و نه خواهرش... هیچکس. اما حالا مجبور شده بود شریک بشه البته با این شرط که لویی سمت دیگه ی تخت بمونه.
وقتی روی سمتی از تخت که مال خودش بود دراز کشید حس کرد که نفس کشیدن خیلی براش سخته مخصوصا صورت لویی در اصل فقط پنج سانتی متر با صورت خودش فاصله داشت و علاوه بر اون وقتی کاپیتان خوابش برد، دستاش به حالت خفه کننده ای دور لیلین پیچیده شدن.
لیلین درست یادش نمی اومد چطور شد که کارش به خوابیدن روی یه تخت با لویی کشید، آخرین چیزی که از دیشب یادش بود این بود که لویی یه پیرهن گشاد تازه بهش داده بود و بهش گفته بود تنها جایی که میتونه بخوابه تو اون اتاقه چون لویی به افرادش سپرده بود که کسی به لیلین جا نده.
البته لیلین چنین توقعی هم داشت اما وقتی لویی بهش گفته بود باید تو اتاقش بخوابه، لیلین توقع داشت مثل روزهای قبلی که اونجا خوابیده بود لویی تنهاش بذاره اما انگار این دفعه اینکارو نکرده بود و لیلین هم وقتی که لویی خودشو تو تخت جا کرده بود رو درست بیاد نمی آورد.
لیلین می خواست ازش فاصله بگیره اما اینکار بدون بیدار کردن لویی تقریبا غیر ممکن بود.
البته نه اینکه برای لیلین کوچکترین اهمیتی داشته باشه که لویی خوب میخوابه یا نه، اون فقط نمی خواست لویی رو بیدار کنه که کاپیتان دوباره اذیت کردن هاشو شروع نکنه.
اون ها قول داده بودن که رفتار خوبی داشته باشن اما لیلین اصلا خوشش نمی اومد که اون دزد دریایی بغلش کنه، بهش دست بزنه یا اونقدر بهش نزدیک بشه. هر کسی لیاقت لمس کردن اونو نداشت... شاید جِرِمی... اما اون دیگه رفته بود...
لیلین فکرهاشو درباره ی پسری که دوستش داشت و از دستش داده بود از ذهنش بیرون کرد و به لویی نگاه کرد.
پلک هاش به نرمی بسته بودن و دهانش یه ذره باز بود. تو اون لحظه، لویی تو آسمونی ترین حالتی بود که لیلین تا حالا دیده بود. شاهزاده کمی به پسرک خوابآلود نزدیک شد و مجبور بود اعتراف کنه که لویی توی خواب یجورایی ناز بود.
دیگه اون جذابیت مرموز که لیلین ازش روی عرشه ی کشتی رز دیده بود دیده نمی شد و این جذابیتش لطیف تر و قابل ستایش بود. حالا که اینقدر نزدیک بودن، لیلین می تونست نقص های صورت لویی رو ببینه. از روزی که وارد وان دایرکشن شده بود هیچوقت اینطور با آرامش بهش نگاه نکرده بود و بنظر می اومد که اون هیچ اثر زخمی نداره.
VOUS LISEZ
(شاهزاده دزد دریایی (لویی تاملینسون
Roman d'amourلیلین شِی، وارث تاج و تخت انگلستان در کشتی درحال مسافرت به فرانسه بود که کشتی اش توسط لویی تاملینسون، بدنام ترین دزد دریایی معروف به شاهزاده ی هفت دریا مورد حمله قرار گرفت. در ضمن داستان مطالب بالای 18 سال داره...با اطلاع بخونید لطفا اگه خوشتون...