(شاهزاده دزد دریایی (لویی تاملینسون

غرق شده

فصل سی و دوم

حالا که دوره ی پریودش تموم شده بود صبح براش براق تر بنظر می رسید. همین که پاش رو رو عرشه گذاشت شنید که کسی اسمش رو فریاد میزنه.

" لیلین! لیلین شارلوت شی!"

لیلین چرخید و ناخداگاه با دیدن نایل پوزخند زد. مرد ایرلندی به سمت لیلین اومد و پشت سرش لیلین می دید که الی و لیام دارن سعی می کنن سوفیا و هری رو از هم جدا کنن... اما دعوای لظی اون دو تا هر لحظه داشت شدید تر میشد.

لیلین ادای نایل رو در آورد:" نایل! نایل جیمز هوران!" و خندید.

نایل در حالی که دستش رو دور گردن شاهزداه می انداخت پرسید:" خب تو این صحب زیبا حالت چطوره؟"

لیلین یه نفس گرفت:" خوب. خوبم. انگار از دنده ی راست بلند شدم. تو؟"

به یه دلیل نا معلوم لپ های نایل گل انداخت و در حالی که سوت زنان به سمت دیگه ای نگاه می کرد گفت:" خوب بود فکر کنم."

لیلین در حالی که نگاهش رو به سمت الی می برد گفت:" که اینطور."

نایل با هیجان و چشم های مشتاق پرسید:" اوه! یادم رفت بپرسم! هری راجع به پرنده ای که برای لویی گرفتی بهم گفت! الان کجاس؟ خوشگله؟ اسمش چیه؟"

دختر بزرگ تر نمی تونست نخنده:" الان تو اتاق لویی خوابه، ناز ترین موجود دنیاس و اسمشم کوینه."

نایل با شادی نفسی که حبس کرده بود رها کرد:"حالا که هری پدر خونده شه... میشه منم پدر خونده ی شماره ی 2 باشم؟"

" چی؟"

" کاملا عادلانه س. لیام هم میتونه پدر خونده ی شماره 3 باشه، سوفیا و لی هم مادرخونده! بعدش میشیم یه خانواده!"

لیلین چشم هاش رو ریز کرد:" من سر هری هم برای این فکرش کلی داد زدم...مخصوصا بعد از اینکه به من گفت باید مادر کوین بشم و ظاهرا لویی هم باید باباش بشه. این احمقانه س پس لطفا جدی نگیر."

یکی از دلایلی که لیلین رو بیشتر ناراحت می کرد این بود که این قضیه بهش یادآوری می کرد که نمی تونه خودش بچه ای داشته باشه... مشکلی که در گذشته کشفش کرده بود.

" عههه...باشه. اگه نمیخوای که هیچی."

لیلین سعی کرد بحث رو عوض کنه:" جدا از اون، سوفیا و هری باز چرا دارن دعوا می کنن؟"

الی و لیام بینشون قرار گرفته بودن و سعی داشتن آرومشون کنن.

با شنیدن صدای لیلین هر چهار نفر همزمان به سمتش چرخیدن.

همشون لبخند و نیشخند زدن ککه لیلین هم از ته قلب بهشون برگردوند:" الان برای دعوای سوفیا – هری یکم زود نیست؟" و با حالت تمسخر به سمت هری اشاره کرد.