سلام ._.
خب بعله من فن فیکشن سومم رو هم به پایان رسوندم.
و این پست بیشتر در این جهت بود که یه عذر خواهی بزرگ از تمومتون بکنم بابت اینکه سره گذاشتن این داستان واقعا اذیت میکردم :)))
جوگیر میشدم چند چپتر میزاشتم بعد یهو ول میکردم تا چند ماه بعد..متنفرم ازینکه مخاطبمو منتظر بزارم، بهونه و توجیحی هم ندارم ._. واقعا معذرت.
و همچنین یه تشکر بزرگ میخوام بکنم از همه که وقت گذاشتین، رمان این بنده حقیر رو خوندین. تشویق کردین، نقد کردین، انرژی دادین و...
کسایی هم که فقط و فقط خواننده بودن خواهش میکنم برای آخرین چپتر لطفا نظر و یا نقدشون رو حتما راجع به داستان برام بنویسن.
برام مهمه.کدوم قسمت رو دوست داشتین؟
نقاط ضعف، نقاط قوت؟
از آخر آنجل یا رز؟😂😂
....؟
دیگه این احتمالا این آخرین فن فیکشنمه. بعد از این میرم سراغ کارای جدی تر.
مخلص همتون هستم و دوستتون دارم 😍❤
ŞİMDİ OKUDUĞUN
Slave Of The Darkness
Hayran Kurguمن بهش یه بوسه روی گونه دادم قبل اینکه به گوشش برگردم. من شاهرگی که بهش نیاز داشتم رو دیدم. با بوسیدن پوست ظریفش آمادش کردم برای کاری که قرار بود انجام بشه. دندون های نیشم از همیشه تیز تر بودن. آماده برای دریدن! من دندون هام رو توی شاهرگش فرو بردم و...