part 12

5.2K 956 732
                                    

انرژی لویی که به انگیزش وابسته بود به طور کامل تخلیه شده بود و فقط از سراجبار باید مثل بقیه اون توپ لعنتی رو شوت میکرد..
لویی که پشت نایل ایستاده بود بهش نزدیک شد..
لویی: اون چیه تو دستش؟

نایل: ترکه..گفتم که امروز عصبانیه..
لویی: میزنه؟!
نایل: پس آورده که به ما نشونش بده؟

لویی: نه بابا..آورده بترسونه..
نایل: بار اولش نیست..قبلا تنبیهمون کرده..
چشمای لویی گشاد شد و مدتی تو کف این بود که هری چقدر میتونه بداخلاق باشه ولی همچنان نسبت به تمرین بی اهمیت بود و دلش نمیخواست مثل بقیه جدی بگیره..این از ضربه بی جونش به توپ مشخص بود و توپش با فاصله ی زیاد به اوت رفت..

کوردن: لویی! بیشتر دقت کن..
لویی لباشو جمع کرد و ابروهاشو بالا انداخت مثلا میخواست بگه بهتر از این نمیتونه ولی هم خودش هم کوردن خوب میدونستن این اداهای لویی بی میلیش به تمرینو نشون میده..

جیمزم ابروهاشو بالا انداخت و با انگشتاش شماره ی سه رو به لویی نشون داد که یعنی باید سه دور بدوئه..
لویی سرشو تکون داد و ریز خندید..

انگار دویدن رو به تمرین ترجیح میداد البته لویی تعریفش از دوییدن چیزی مثل گرم کردن و الکی متر کردن زمین بود پس با قدم های کوتاه بدنشو به زور به جلو پرت میکرد و فقط میخواست سه دور تموم بشه..

شاید تو این مدت اخمای هری یه لحظه هم از هم باز نشده بودن با همون حالت به جیمز نزدیک شد و تمرین بچه ها رو زیرنظر گرفت بعد با صدای بلند خطاب به بچه ها گفت..
هری: تو صف بیکار نایستید برید اونطرف..

جیمز بالاسر سه نفر که به عنوان تنبیه درحال دراز و نشست رفتن بودن، ایستاده بود و هرکی کوتاهی میکرد جیمز سرش داد و بیداد میکرد..

جیمز حتی بیشتر از هری عصبی میشد و تنبیه میکرد ولی با اینحال بچه ها از اون به اندازه هری نمیترسیدن شاید اخم و جدیت هری به ابهتش بیشتر اضافه میکرد تا اینکه مثل جیمز فریاد بزنه و بالا پایین بپره..

فقط لویی و یک نفر دیگه درحال دوییدن بودن ولی اون شخص بعد از یه دور کامل دوباره به لویی میرسید و لویی همچنان آروم و نرم میدویید و به هیچ چیز اعتنا نمیکرد به نظر تو عالم رویاهاش سیر میکرد...
همین صحنه کافی بود تا عصبانیت استایلز چند برابر بشه..

لویی به جای اینکه تمریناتو جدی بگیره و خودشو به هری ثابت کنه حالا نه تنها تنبیه میشد بلکه اون روهم حتی درست انجام نمیداد..
هری نگاهشو چرخوند و دوباره به جیمز نگاه کرد که زانوهای یکی از بچه هارو گرفته و اون بازیکن داشت ادا درمیاورد که نمیتونه دراز و نشست بره..

Legionnaire(L.S) [Completed]Where stories live. Discover now