part 34

8.7K 812 2.5K
                                    

سلاااااااااممممممم 🤭🙈

از راه دورررر کام هیر💃🏻
چه پر غرورررر کام هیر💃🏻
خسته نباشمممم😑

اوف واقعا خدا این بارو از شکم همه برداره :|🤧

من که هنوز بخیه هام خشک نشدن ولی به عشق شما اومدم یه رخ از داستان بدم برم☺️

از بچم هم خبر نگیرین فعلا تو دستگاهه مرداد ماه میگن زنده میمونه یا نه😒

خاب زیاد حرف نزنم به اندازه کافی منتظر گذاشتمتون ولی باید بگم این پارت یازده هزاااارر کلمس😐😂
یعنی کل این یه ماهو واستون جبران کردم😎

این قسمتم طوری نوشتم که یکم شخصیت ها با رفتاراشون براتون تداعی بشه پس قشنگ چهل دیقه وقت بذارین تمیز بخونین 😌
رد نکنین بره ها :/

شیرمو حلال بچم نمیکنم اگه اینکارو کنین :/

قول میدم دیگه طولانی ننویسم برین بخونین 🙄😂

---------

لویی: هرییی..

لویی با جامپر و شلوار ورزشیه مشکی و کلاه و کوله ی قرمزش دویید سمت ماشین و با خوشحالی درو باز کرد و پرید تو..

لویی: هری صبرکن نایلم با ما میاد..

قبل ازاینکه هری موافقت کنه لویی با تکون دادن دستش از پنجره ی ماشین به نایل اشاره داد که بیاد..

هری قبل از اینکه رو حرف لویی تمرکز کنه، پاکت سیگارو از کنار ترمز دستی برداشت و جلوی لویی نگه داشت..
هری: بیا..از جیبت افتاد..!

لویی: آا..هوم..ممنون..
لویی لب های آمیخته به خنده شو جمع کرد وقتی متوجه نگاه سرد هری شد و برای گریز از اون نگاه از آینه به پشت نگاه کرد و غر زد..
لویی: اه زودباش دیگه نایل..

هری: نمیدونستم سیگار میکشی..!
لویی: آامم..فکرکنم این از اون شب که کلاب بودیم مونده تو جیبم..
هری یه نگاه به تیپ و لباس لویی انداخت و لباشو بهم کیپ کرد و با اخم سرشو تکون داد..


هری: قراره نایلو برسونیم خونش؟!

لویی: نه بریم خونه ی ما..میخوایم فیفا بازی کنیم..

نایل: آه سلام..
هری: آاا سلام نایل..

نایل عقب نشست و درحالی که نفس نفس میزد کوله ی ورزشیشو تو بغلش نگه داشت..
نایل: ببخشید..من به لویی گفتم مزاحم شما نشیم ولی اون..
لویی: نایل ساکت شو..وقتی ادای مودبا رو درمیاری من از نظر هری پررو تر میشم..


Legionnaire(L.S) [Completed]Where stories live. Discover now