سلاااااااااممممممم 🤭🙈
از راه دورررر کام هیر💃🏻
چه پر غرورررر کام هیر💃🏻
خسته نباشمممم😑اوف واقعا خدا این بارو از شکم همه برداره :|🤧
من که هنوز بخیه هام خشک نشدن ولی به عشق شما اومدم یه رخ از داستان بدم برم☺️
از بچم هم خبر نگیرین فعلا تو دستگاهه مرداد ماه میگن زنده میمونه یا نه😒
خاب زیاد حرف نزنم به اندازه کافی منتظر گذاشتمتون ولی باید بگم این پارت یازده هزاااارر کلمس😐😂
یعنی کل این یه ماهو واستون جبران کردم😎این قسمتم طوری نوشتم که یکم شخصیت ها با رفتاراشون براتون تداعی بشه پس قشنگ چهل دیقه وقت بذارین تمیز بخونین 😌
رد نکنین بره ها :/شیرمو حلال بچم نمیکنم اگه اینکارو کنین :/
قول میدم دیگه طولانی ننویسم برین بخونین 🙄😂
---------
لویی: هرییی..
لویی با جامپر و شلوار ورزشیه مشکی و کلاه و کوله ی قرمزش دویید سمت ماشین و با خوشحالی درو باز کرد و پرید تو..
لویی: هری صبرکن نایلم با ما میاد..
قبل ازاینکه هری موافقت کنه لویی با تکون دادن دستش از پنجره ی ماشین به نایل اشاره داد که بیاد..
هری قبل از اینکه رو حرف لویی تمرکز کنه، پاکت سیگارو از کنار ترمز دستی برداشت و جلوی لویی نگه داشت..
هری: بیا..از جیبت افتاد..!لویی: آا..هوم..ممنون..
لویی لب های آمیخته به خنده شو جمع کرد وقتی متوجه نگاه سرد هری شد و برای گریز از اون نگاه از آینه به پشت نگاه کرد و غر زد..
لویی: اه زودباش دیگه نایل..هری: نمیدونستم سیگار میکشی..!
لویی: آامم..فکرکنم این از اون شب که کلاب بودیم مونده تو جیبم..
هری یه نگاه به تیپ و لباس لویی انداخت و لباشو بهم کیپ کرد و با اخم سرشو تکون داد..هری: قراره نایلو برسونیم خونش؟!
لویی: نه بریم خونه ی ما..میخوایم فیفا بازی کنیم..
نایل: آه سلام..
هری: آاا سلام نایل..نایل عقب نشست و درحالی که نفس نفس میزد کوله ی ورزشیشو تو بغلش نگه داشت..
نایل: ببخشید..من به لویی گفتم مزاحم شما نشیم ولی اون..
لویی: نایل ساکت شو..وقتی ادای مودبا رو درمیاری من از نظر هری پررو تر میشم..