و بلاخره زندگی عادلانه...نمیدونم میشه عادلانه باشه یا نه ولی بلاخره هر کسی هرکاری کرده بود به مجازاتش رسید،دنیا همینه...هیچ کاری بدون جواب نمیمونه!
پارت بعد پارت آخره:)
امیدوارم از این پارت هم مثل همیشه لذت ببرید❤️___________________________________________
سوجین آب دهنشو به سختی قورت داد و به جین که میون جمعیت داخل دادگاه نشسته بود نگاه کرد،جین سرشو آروم بالا پایین کرد و تاییدش کرد،به خودش جرعت داد و گفت:میخواستم بمیرم...واقعا قصد داشتم بمیرم ولی اون آقا نذاشت...من بعد از تمام عذابی که توی اون سن توسط کیم یونگ سان کشیده بودم خسته بودم...
دادستان ویدیو سوجینو که برای جین توی اتاقش در مورد یونگ سان گرفته بودو پلی کرد و گفت:همونطور که میبینید...این چیزیه که اتفاق افتاده...حالا سوال اینجاست که برای چی باید هدف ماشین کیم جونگ وان شی باشه؟!
میخوام از کیم جیسو شی در خواست کنم که به جایگاه شاهد بیان.با سر تکون دادن قاضی،جیسو از روی صندلی بلند شد و دست جینو رها کرد،جلوتر رفت و روی صندلی شاهد نشست،خودشو معرفی کرد و در جواب سوال دادستان که میگفت چی میدونه در مورد تیراندازی آروم شروع به صحبت کرد:من...راستش چیز زیادی نمیدونم ولی مدارکی از کار پدرم مونده بود که از اونا متوجه شدم با شرکت جی اچ کار میکرده و به عنوان تولید کننده در خط تولید بطری های دارو باهم قرار داد داشتن...هنوزم نمیدونم دلیل اون تیراندازی چی بود چون طبق قرارداد و بررسی های شرکت،سود خوبی به هر دو طرف رسیده بوده...
قاضی اخمی کرد و به جی آ که ساکت بود گفت:متهم!نمیخوایید حرفی بزنید؟؟!
وکیل میکروفون جلوشو برداشت و نزدیک دهن جی آ برد و جی آ با صدای گرفته ای گفت:من با کسی که پدرم قبولش نداشت ازدواج کردم و بچه دار شدم،میخواستم با برگشتنم به سمت پدرم اعتمادشو جلب کنم ولی برادرم و شریکش توی کار من دخالت میکردن،میخواستم خودمون خط تولید برای بسته بندی دارو ها داشته باشیم ولی اونا مخالف بودن...
+و بعدش شما تمام این کار هارو کردید تا اعتماد پدرتونو جلب کنید و همه رو کنار بزنید؟
وکیلش به جاش گفت:جناب قاضی،موکلم توی شرایط خیلی سختی بودن،خیانت دیده بودن و از طرف خانواده بهشون بی توجهی میشده!
قاضی داد کشید:وکیل متهم ساکت باشید!!!
قتل،تصادف،تهدید،گرونگیری،تیراندازی،جعل اسناد و و و...برای همه ی اینا میخوایید دلیل بی توجهی بیارید؟
دارید میگید چون پدرتون نمیخواست اموالشو که حق مسلم خودشون هست و در قید حیات هستند به شما که سابق خرابی داشتید ببخشن،گناهکارن؟!شما به بی رحمانه ترین روش ممکن همه ی این کار هارو انجام دادید و ذره ای پشیمونی ندارید!
STAI LEGGENDO
A just life{complete}
Fanfiction◉ نام فن فیک: #زندگی_عادلانه ◉ ژانر: معمایی _عاشقانه_تراژدی • ◉ خلاصه: توی زندگی هر کسی یه سری روابطی داره و بعضی با غم و بعضی با شادی و دسته سوم کسایی هستن که رابطتت باهاشون هم درد و غم داره هم عشق و شادی ...افراد جز این دسته از همه مهم تر و خطرناک...