*****
-آلفا دستور چیه؟
لویی تیشرتش رو از سرش بیرون کشید.
_اجازه ندید نزدیک مرزهامون بشن!همین جمله کافی بود تا همهی افراد به سرعت تبدیل بشن و پشتِ سر آلفاشون که جلوتر از همه به سمت گروهِ یاغیها میتاخت، حرکت کنن.
از شانس خوبشون، اون احمقها به ذهنشون نرسیده بود که باهم متحد بشن و با جمعیتهای بیشتری حملههاشون رو انجام بدن، گروه کوچیکی ازشون اونجا بودن، مثل سه دفعهی قبلی!
و فقط نیم ساعت طول کشید تا زیر نور غروب آفتاب، آلفا و افرادش اونها رو تار و مار کنن!
با بدنهای خونی به سمت اردوگاه برگشتن تا خودشون رو تمیز کنن و بعد پیروزیشون رو جشن بگیرن.
لویی دستور داده بود بعد از هر پیروزی، برای روحیهی افرادشون، جشن کوچیکی بگیرن و دورهم خوش بگذرونن.بطریهای آبجو رو بهم کوبیدن و همونطور که دور آتیش نشسته بودن، به سلامتیِ بردِ کوچیکشون نوشیدن.
لویی با افرادش گرم میگرفت، میگفت و میخندید؛ اما فقط خودش بود که میدونست چطور تمام قلبش حضورِ لوناش رو فریاد میزنه!دلتنگش بود، نیاز داشت الان بجای افرادش، کنار لوناش نشسته باشه، باهم شراب قرمز بنوشن و بعد از عطر وجودش مست بشه!
با صدای خوزه که کنارش نشسته بود و چوبی حاویِ سیب زمینی آتیشی به سمتش گرفته بود، به خودش اومد.
-آلفا خبرچینها گفتن آلفا استایلز و افرادش دارن از ردمون به سمتمون میان. تعدادشون هم زیاده!لویی همونطور که مشغول جدا کردن پوستِ سیب زمینی بود، سری تکون داد و گفت: مشکلی نیست. ردمون جنگجویان خوبی داره، میتونن کمکمون کنن.
-اما ما خودمون از پسشون برمیایم، احتیاجی به کمک نداریم آلفا!
لویی لبخندی به اون پسر جوان زد.
_انقدر مطمئن صحبت نکن دیگو، هیچکس از فردا خبر نداره!بعد ازجا بلند شد و از بقیه فاصله گرفت. احتیاج داشت یکم تنها باشه. با لینک به هری وصل شد.
_بیبی؟ اونجایی؟
صدم ثانیه طول کشید تا هری جوابش رو بده.
+لووو! اینجام عشق، حالت چطوره؟چقدر سخت بود تحمل دوری، شنیدن صدای هری دلتنگترش کرد.
_من خوبم، تو چی؟ اونجا همه چی خوبه؟
+من خوبم، اینجا هم همه چی خوبه! حدس بزن چی! شان میتش رو پیدا کرده!ابروهای لویی بالا پریدن.
_جدا؟ تعریف کن ببینم!
لحن شیرین هری و هیجانش برای تعریف کردن، لبخند نرمی رو روی صورت آلفا نشوند.
+اسمش نایله. با خانوادهش اومدن اینجا. حسابی زخمی بود اما شان نجاتش داد. اون خیلی مهربون و کیوت و باهوشه! کلی توی کارا کمکمون میکنه.
YOU ARE READING
A Whole New World(L.S/Z.M)
Fanfiction🌤Let me share, this whole new world, with you(: ⭕️Complete⭕️ خوشحالم که به بوکم سر زدی🤍 این یه امگاورسه که کاپلِ غالبش، لری هستن💙💚 🔞دارای محتوای بزرگسالان من روشام و ممنونم که همراهمی🍓