part 43

41 9 6
                                    

کریس:اولین باره دنس لیریکال رو کامل اجرا میکنیم.
سوهو بطری آبو برداشت و یک نفس سر کشید.نفس نفس میزد و خسته بود.ساعدشو روی پیشونی عرق کردش کشید.
سوهو:سخته به جای ضرب آهنگ با کلمات موسیقی برقصیم...اما جالبه...دوستش داشتم،نباید اشتباهی توش باشه.
کریس:تیزر کی پخش میشه؟کمپانی هنوز اعلام نکرده،ولی منیجر یه حرفایی زده.امیدوارم اتفاق خاصی نیوفته.
سوهو:کی میریم؟
کریس:یک هفته ی دیگه.
سوهو:کارارو خودت ردیف کن.
کریس:همیشه با منه.تو هیچوقت حوصله نداری!نیازی نبود بگی.
سوهو:فیلمبرداری چی شد؟
سرش با تعجب بالا اومد.از داخل آینه بهش زد زد.شوخیش گرفته بود؟یک آیدول چطور میتونست برنامشو فراموش کنه وقتی انقدر مشغله داشت!؟
سوهو:اینطوری نگاهم نکن.میدونم امروزه.پرسیدم ساعت چند؟
کریس:غروب.بعد از برنامه رادیویی که دارم میام دنبالت.باید قوی کار کنیم سوهو شی.
ریپیت شدن اسمش توی سرش برای چند ثانیه باعث شد خشکش بزنه.بزاغ دهنشو آروم قورت داد.روزی میرسید که همسرش با لحن خشک و مردونش با این اسم صداش میزد و دلشو میشکوند.به خودش لعنت فرستاد.اون موقع دلتنگ طرز صحبت و حتی شنیدن اسم خودش بدون پس و پیش میشد!؟
سوهو:اینطوری صدام نکن.هیچوقت.
کریس:چرا؟
سوهو:اگه میخوای گند بزنی به همه چی بیشتر سوال پیچم کن.
کریس:برای فیلم بردار امروز لطفا انقدر باهام سرد نباش.روز مهمیه نزدیکم بمون و به لمس هام واکنش بد نشون نده.میدونم الان قراره سرم داد بکشی که خودت میدونی ولی...ما خیلی وقته که...بیین فقط جلوی دیگران واکنش بد نشون نده همین!ما آیدولیم و کوچیک ترین کارامون زیر ذره بینه.
سوهو:میدونم.این فقط یک فیلمه که ما توش یک قسمت کوتاه داریم.
کریس:اره...دیالوگ هاتو حفظ کردی؟...فیلمو یادت رفت؟این یک فیلم ساده نیست.فیلمیه که باید لخت توی بغلم بشینی و من زبونمو توی حلقت فرو کنم.اینو جا انداختی!
لب پایینشو توی دهنش فرو برد.برای ثانیه ای خودشو لخت تصور کرد.شک داشت ایندفعه اون حرومزاده بدنشو بی رنگ گذاشته باشه.باید چه غلطی میکرد؟
چند ساعت بعد نزدیک غروب به حمام رفت.جلوی آینه ایستاد و بدن سفیدشو برانداز کرد.رد طناب ها از بین رفته بودن.تمامی لحظات مثل یک فیلم ترسناک جلوی چشماش اومد.اینکه چطور وسط اتاق معلق شده و باهاش مثل یک عروسک خیمه شب بازی رفتار میکرد!وحشتناک بود.
به رد کمرنگ کنار ترقوش خیره شد.تنها جایی که هنوز پاک نشده بود.
نفسش با بغض از گلوش بیرون اومد.اخم پررنگی کرد و دستشو محکم و با چندش روی لکه کشید.حالش از خودش بهم میخورد.
صدای در خونه باعث شد پلکاشو روی هم فشار بده و از اشک ریختن جلوگیری کنه.چه زود و چه دیر کریس اونو میدید و باید به حرفای طعنه آمیزش گوش میداد.
انتظار نداشت مرد جوان درو باز کنه.چشماشو بهش داد و سمتش چرخید.کریس براندازش کرد و با دیدن اون مارک برای چند ثانیه شوکه با دهن باز ثابت موند.
با بسته شدن در با صدای بلندی به خودش اومد و نگاهشو ازش دزدید.برای کریس اهمیت نداشت چشمای سوهو برای لحظه ای پایین رفته و به لباس زیر تنگش نگاه کرده.اصلا نمیتونست تمرکز داشته باشه و متوجه ی مردمکی که روی بدن ورزیدش در گردشه بشه.
سوهو:خیلی طول نمیکشید که بخوام بیام بیرون...میتونستی صبر ک

 ** ONE SIDED LOVE **Where stories live. Discover now