~~twenty six~~

144 34 66
                                    

دلانو را روی پاهایش نشاند تا بهش غذا بدهد

خانواده ی دشان با تعجب به پادشاه نگاه میکردند

در این چند روز که دوباره توانستند دور یک میز بنشینند بارها از تهیونگ خواستند بیرون بیاید و همراهی‌شان کنه اما او مخالفت کرد و کنار جونگکوک و دلانو مانده بود ولی حالا در کمال تعجب دنیل حاضر شده بود بخاطر پسرش بیرون بیاید

تهیونگ: اونجوری نگاه نکنید دلانو حواسش پرت میشه غذا نمیخوره

دلانو با شنیدن اسمش خندید و داد زد: نونونو

رزلین خنده ای کرد: اره عزیزم دلانو اسم توعه

دلانو با ذوق برای خودش دست زد و بقیه را به خنده انداخت و خوشحال از شادی بقیه کمی خودش را از بغل پدرش بلند کرد و روی میز نشست

درسته که هیچکس حق نداشت همچین کاری کند و این یه بی احترامی بود اما کی گفته شاهزاده دلانو اجازه ندارد قانون ها را بشکند؟!

دلانو که از روی میز رفتن و چهار دست و پا قدم زدن فقط یک هدف داشت، مستقیم به سمت ژان رفت و خوشحال از دیدن آدم مورد علاقه اش، چشماش برقی زد و خودش را در بغل مرد پرت کرد

ژان مردد پسرک را بغل گرفت

البته که از دیدن سلامت بودن شاهزاده و عوض نشدن علاقه اش به خودش بعد از ماجراهایی که پشت سر گذاشتند، خوشحال بود اما تردیدش بخاطر دنیل و عصبانیتش بود

نیم نگاهی به پسر دایی اش انداخت و نامحسوس بوسه ای روی لپ دلانو گذاشت

با نگاه کردن به چشمان گرد و نگاه مظلومش، قلبش فشرده و بغضی به گلویش چنگ مینداخت

به راستی شاهزاده قصد داشت چه بلایی سر خاندان دشان بیاورد؟ انگار که پسرک یک ساله قلب تک تکشان را نشانه گرفته بود...

دنیل بخاطر عصبانیت و خشمش از آن دو نفر بیشتر از این اجازه ی خودسری به پسرش نداد و او را به بغل خودش برگرداند و روی صندلی نشست

همه با ناراحتی به بشقاب هایشان خیره بودند که با شنیدن صدای ناراحت شده ی دلانو( بوبووو) به خنده افتادند

پسرک جوری آرام زوزه میکشید که انگار از اسباب بازی مورد علاقه اش دورش کرده اند.

البته که ژان برای دلانو چیزی بیش از اسباب بازی مورد علاقه بود!

.
.

نگاهی به پدرش انداخت که بعد از بوسیدن پاپا جونگکوکش، در حال مرتب کردن تخت بود

آرام و بیصدا از موقعیت استفاده کرد و از لای در نیمه باز بیرون رفت

نگاهی به پله ها انداخت و پایش را بلند کرد تا به آن دنیای جذاب و پر رمز و راز قدم بگذارد که پدرش از پشت بلندش کرده و به اتاق برش گرداند

 Chateau de Deschaneau Donde viven las historias. Descúbrelo ahora