جمهوری آمریکا/ نیویورک/۱۸۵۹
فرانکلین از دستشویی بیرون آمد و همانطور که باسنش رو میخاروند با پیژامه و تیشرت بیرون رفت و بطری شیر و روزنامه ای که دم در گذاشته بودند را برداشت و به داخل برگشت.
بوی پنکیک و قهوه خانه را برداشته بود و باعث میشد شکمش به قورقور بیفتد، پس یکراست به آشپزخانه رفت.
همسرش مادلین در حالیکه یک پیشبند پارچه ای پوشیده بود، پنکیک ها رو آماده میکرد و روی آنها شیره افرا میریخت.
نزدیکش شد و بوسه ای کوتاه روی لبهایش گذاشت.
مادلین لبخند زد و از شوهر خوابالودش پرسید: نامه ای نیومده بود؟
فرانکلین: نه.. نمیدونم..
مادلین: بعد از صبحونه چک کن ببین چیزی اومده یا نه
فرانکلین: منتظر نامه ی نویلی؟
مادلین: قرار بود چندتا عکس از شتودشانو بفرسته.. دلم برای خونه تنگ شده
فرانکلین سری تکان داد و با دیدن پسرشان، آرماند، گفت: بالاخره اومدی
آرماند: صبح بخیر
فرانکلین: مادلین بجنب وقت نداریم باید آرماند و برسونم مدرسه بعد برم سرکار
مادلین: تو که گفتی تفریحی میری
فرانکلین: واقعا داره ازش خوشم میاد چه ایرادی داره برم سرکار؟!
مادلین شانه ای بالا انداخت و پنکیک و گوشت و نان را روی میز گذاشت و گفت: حس میکنم هرچی بیشتر به اینجا عادت کنیم احتمال برگشتنمون کمتر میشه
آرماند: ولی مامان معلوم نیست کی بتونیم برگردیم بهتر نیست سعی کنی یخورده بیشتر با اینجا کنار بیای؟ بالاخره اینجا خونمونه..
مادلین در سکوت به پسرش خیره شد و آرماند گفت: میدونی به من ربطی نداره ولی دوست دارم توام یخورده مثل بابا سعی کنی اینجا رو دوست داشته باشی
فرانکلین: و برای شروع به نظرم یه سر به دانشگاه بزن
مادلین: نه اگه بخوام جایی برم از روزنامه نگاری شروع میکنم
فرانکلین: تاثیرات لوک و رزلینه؟
مادلین: طرز فکر مرد اینجا خیلی عقب افتاده است فرانک ادمهایی مثل من و تو باید کمکشون کنه از جاهلیت دربیان
فرانکلین: پس هدف اینه آمریکا رو از جاهلیت دربیاریم؟ اوکی
آرماند خندید و شوکه گفت: اوکی؟
فرانکلین: از بچه های مدرسه شما یاد گرفتم اینو
مادلین و ارماند به اوکی گفتن فرانک با لهجه های مختلف خندیدن و مثل همیشه سعی کردن روز را با حس خوب شروع کنند..
ESTÁS LEYENDO
Chateau de Deschaneau
FanfictionCouple: taekook, yoonmin, namjin, hyunlix Genre: fantasy, vampire, mpreg, smut, romance خلاصه: سال ۱۸۵۰ میلادی، فرانسه، شهر وردن، عمارت شتو دشانو این قرار بود عکس یه خونه ی تسخیرشده باشه به عنوان آخرین عکس یادگاریم از فرانسه ی دوست داشتنی ولی الان...
