~~fifty one~~

143 29 52
                                        

جونگکوک: لولو مطمئنی حالت خوبه؟

نامجون لبخندی به جونگکوک تحویل داد و در حالیکه سعی داشت بر ضعف بدنیش پیروز بشه، گفت: خوبم عزیزم نگران من نباش

جونگکوک فورا مرد را در آغوش گرفت و به خودش فشرد.

نامجون بوسه ای روی موهای پسر گذاشت و قبل از اینکه آغوش اون دو طولانی بشه، تهیونگ گفت: هوا گرگ و میشه، بهترین وقت همین حالاست

نامجون اخم ریزی کرد: وقت چی؟

جونگکوک هیجان زده گفت: شکار

نامجون ابروهایش را بالا فرستاد و بعد از نیم نگاهی به افراد خانواده ی همسرش که ظاهرا همه ذوق زده بودند، گفت: من شکار بلد نیستم

رنه: بلدم بودی به کارت نمیومد هیونگ چون مدل شکار ومپایرا با ادمها خیلی فرق داره

رزلین: یاد میگیری عزیزم اصلا سخت نیست

نامجون: یعنی انتظار دارید بیفتم دنبال حیوونا و بعد از کشتنشون خونشونو بمکم؟

ژان: آهنگرا مگه انقدر روحیه ضعیف دارن؟

ژیزل: در واقع ما باید بیفتیم دنبال آدما و خون اونارو بخوریم

دمینیک: ژیزل

ژیزل: مگه دروغ میگم؟ بهرحال باید با چیزی که بهش تبدیل شده آشنا بشه دیگه اگه خودش بفهمه و دچار خود درگیری بشه خوبه؟

رنه: هیونگ ذات ما خونخواریه ولی وحشیانه انجامش نمیدیم

نامجون: ببخشید یخورده طول میکشه به شرایط پیش اومده و این تغییرات عادت کنم

فیلیپ: طبیعیه پسر به خودت فشار نیار این راهی که تو داری طی میکنی ما از اول زندگیمون باهاش سر و کله زدیم و تازه بعد از یکی دو دهه بهش عادت کردیم

مارگارت: اره پسرم به خودت سخت نگیر

همین موقع صدای گریه ی نوزاد ها بلند شد و جونگکوک با ذوق گفت: هیونگ زودباش بیا باید نینی هارو ببینی

گفت و نامجون را دنبال خودش کشید و به اتاق کناری برد و متوجه نشد حرکت بامزه اش خانواده اش رو به خنده انداخت..

.
.

نامجون: خدای من اونا خیلی کوچولو و دوستداشتنی ان نویل

جونگکوک با لبخند بزرگی به بچه هاش نگاه کرد و گفت: اوهوم خودم ساختمشون!

نامجون خندید و گفت: اسماشون چیه؟

جونگکوک: هنوز با تهیونگ به نتیجه نهایی نرسیدیم

نامجون: عجله کنید درست نیست بچه ها بعد از تولد اسم نداشته باشن

جونگکوک: اره حتما تا چند ساعت دیگه انتخاب میکنیم

گفت و بطری شیر رو آروم داخل دهان نوزاد جای داد و همینکه دستهای بزرگ همسرش دور کمرش حلقه شد، با چشمهای اشک آلود به تهیونگ نگاه کرد و گفت: میبینیش چقدر شیرینه؟ الانه که گریه ام بگیره

 Chateau de Deschaneau Où les histoires vivent. Découvrez maintenant