~~twenty seven~~

107 30 93
                                    

نامجون سری برای تهیونگ تکان داد و فورا به طرف جونگکوک عزیزش رفت و بغلش کرد

جونگکوک خندید: هیونگ منو کشتی

نامجون: دلم داشت واسه دیدن چشمای گرد سیاهت تیکه پاره میشد نویل

تهیونگ چشمی چرخاند و دلانویی که در حال زندگی در قلعه ی مخصوص خودش بود را بلند کرد و به منظور جداسازی جونگکوک و نامجون، پسرش را در بغل مرد آهنگر گذاشت: دلانو هم تازه بیدار شده عمو نامجون بهش بی توجهی نکن قلبش میشکنه!

جونگکوک قهقهه ای زد و یک مرتبه خنده اش محو شد: ولی هیونگ چرا بوی ژان و میدی؟

نامجون سکوت کرد و جونگکوک دست به سینه و اخمالود منتظر جواب شد

نامجون دستش را از دهان بچه بیرون کشید و بوسه ای روی دست تپلوی دلانو گذاشت: چیزه خب یعنی.. عااا اونا.. اونا دیوونن یجورایی

جونگکوک: تازه فهمیدی؟ چه ربطی داشت؟

نامجون: من داشتم رو پله ها میومدم که یهو منو کشوندن بردن یه جایی بعدش اونو شوهرش دعوا میکردن سر یه دفترچه خاطرات و اتفاقی که احتمالا سیصد سال پیش افتاده.. نمیدونم خودمم نفهمیدم جونگکوکا

و یک مرتبه سر و صدایی از طبقه پایین بلند شد

جونگکوک که حسابی کنجکاو شده بود تا از آن دعوا سر در بیاورد به تهیونگ گفت: نمیخوای بری ببینی چیشده؟

تهیونگ: مگه نگفتی تا وقتی دلت باهاشون صاف نشده حق ندارم با اون دوتا صحبت کنم؟

جونگکوک: چرا گفتم

چند ثانیه بعد یک مرتبه جونگکوک دلانو را از بغل نامجون بیرون کشید و گفت: دلانو گرسنشه میرم براش یه چیزی درست کنم

نامجون: تو خودت بزور راه میری خب به یکی دیگه بگو درست کنه

جونگکوک: نخیر پسرم فقط دستپخت منو میخوره!

نامجون متعجب خطاب به تهیونگ زمزمه کرد: فکر میکنه تا قبل از اینکه بهوش بیاد این بچه گرسنگی میکشیده؟

تهیونگ خنده را قورت داد و گفت: جونگکوکا مطمئنی میخوای بری پایین؟ خودت گفتی تا اطلاع ثانوی خوشت از خانوادمون نمیاد

جونگکوک: اره ولی از رنه و ژیزل و رزلین و بابا ته هیوک و عمه کلویی و دایی پی یر که خوشم میاد میرم قیافه ی اونا رو نگاه میکنم تا دلانو غذاش و تموم کنه!

گفت و بی توجه به دو مرد متعجب از در بیرون زد و برای اولین بار بعد از مدتها از پله ها پایین رفت تا خانواده را ملاقات کند و سر از دعوای یونگی و جیمین در بیاورد..

.
.

یونگی کمر جیمین را گرفت و همانطور که با بوسیدن گردنش حواسش را پرت میکرد، دفتر را قاپید و آن را برای این گوک پرت کرد

 Chateau de Deschaneau Where stories live. Discover now