Chapter 8/2 ||All through the night||

1.4K 177 41
                                    

Song:All through the night
By:Cyndi lauper


همونطور که دستاش روی صورتش بود که باعث میشد صداش خفه باشه گفت:

"کنترلمو باز از دست دادم"

باگیجی نگاهش کردم که دستاشو برداشت و گفت:

"خیلی دارم کار میکنم که این رفتارای بچه گانه رو از بین ببرم اما گاهی کنترلش از دستم خارج میشه"

بالبخند نگاش کردم.اون شاید خیلی رو خودش کار کنه که بچگونه رفتار نکنه اما قیافه ی کیوت و رفتار های ریز کودکانش تلاششو رو نابود میکنه.

"قرصی هم میخوری؟"

"برای رفتارام نه اما برای حمله های عصبیم و اضطرابم چرا، اما سعی میکنم رو خودم کنترل داشته باشم و کمتر از اونا استفاده کنم."

هومی زیرلب گفتم و با کنجکاوی ادامه دادم..

"خب...ادامه ی تتوهات..اووم.."

قیافمو کج و کوله کردم و به تصویر پری دریایی روی ساعدش نگاه انداختم.

"قیافش چقدر زشته، اومم، نمیشد حداقل براش سوتین میزاشتی؟!"

خندید و به پری دریایی نگاه کرد.

"فقط خواستم واقعی باشه..خب پری دریایی ها که...سوتین نمیزارن"

لحن کیوتش و وقتی با گفتن کلمه ی سوتین گونه هاش سرخ شدن، باعث شد نتونم خودمو کنترل کنم و لپشو محکم کشیدم که پوست نرم چ سفیدش زود قرمز شد..آیی زیرلب گفت و لپشو ماساژ داد و خندید...

"خب، چه معنی ای داره؟"

"هفت سالگیم اولین سال مدرسه رفتنم بود..چند ماه قبل از اینکه دچار شوک بشم.
اولین و تنها دوستم تو مدرسه جسیکا بود.دختری که عاشق شناکردن و البته کارتون پری دریایی بود..همونطور که گفتم، اون تنعا دوستم تو زندگیم بود.ما خیلی باهم بازی میکردیم.تو مدرسه همیشه کنارهم بودیم..غذاهامونو تقسیم میکردیم..زنگ نقاشی برای هم نقاشی میکشیدیم و به هم قول میدادیم که تااخر سال کل اتاقمونو پر از نقاشی هامون بکنیم...اون میومد خونمون..من میرفتم خونشون..ما خیلی همو دوست داشتیم...

اما این دوست داشتن فقط چهارماه بود.بعد از اینکه مریض شدم، دیگه نتونستم مدرسه برم.پس فقط گاهی اوقات که مادرش سرکار نمیرفت می اوردش خونمون اما من مثل قبل نبودم...باهرحرف و رفتاری سریع عصبانی میشدم و داد میزدم..اخرین باری که عصبانی شده بودم بهش گفتم که تو..خیلی زشتی و هیچوقت نمیتونی مثل یه پری دریایی شنا کنی..

و اون ناراحت شد و گریه کرد و زنگ زد به مامانش تا زود بیاد و ببرتش..درصورتی که اون خیلی زیبا بود..موهای طلایی و بلند چتری و چشمای ابی داشت..روی گونه هاش کک و مک های ریزی داشت که خیلی بامزش میکرد..

Choose Love ||H.S||Where stories live. Discover now