Choose Love ||H.S||

Chapter 28 ||Light down low||

Song: Light down low
By: Max

متوجه بیداربودن اون پسر شد، از اون جایی که خودش هم خوابش نمیبرد.به ساعت روی دیوار که 2:45 دقیقه رو نشون میداد نگاه کرد.

دیگه طاقت نیوورد و برگشت تا هری رو متوجه بیدار بودنش بکنه.سرشو روی سینه ی هری و دستش رو روی شکمش گذاشت و تتوی پروانشو نوازش میکرد.

"چرا نخوابیدی هری؟"

اون پسر نفس عمیقی کشید و دست چپشو دور شونه های برهنه ی الیزا حلقه کرد.

"هرکار میکنم خوابم نمیبره"

اون دختر ریز خندید و گفت:

"تو برعکس بقیه ی پسرا هستی که بعد از سکس تقریبا بیهوش میشن."

هری هم لبخند زد و پیشونی اون دخترو بوسید.

"شاید از اینکه..سکسمون..خیلی خوب بود خوابم نمیبره"

اون پسر کمی با خجالت گفت و باعث شد الیزا خندش بگیره.سرشو بلند کرد و بالاتر رفت تابوسه ای روی لبهای گرم هری بزاره.

"مطمئنن دلیلش همینه"

چشمای سبزش برق زدن و اون هم درجواب، لب های الیزا رو بوسید.بااینکه هردو برهنه بودن اما کنارهم احساس راحتی میکردن و بانوازش بدن هاشون، لذت و ارامش رو به هم هدیه میدادن.

هری به پهلوی چپش چرخید و الیزا رو دراغوش گرفت.به چشمای تاریک اون دختر نگاه کرد و اروم گفت:

"میدونی، بعضی وقتا دلم میخواد بیرون بشینم و بایکی کل شب رو حرف بزنم."

الیزا به چشمای دوست پسرش که درخششون، اعتبار تمام ستاره های شهر رو زیرسوال میبرد، چشم دوخت و گفت:

"تو منو داری هری"

و این دلیلی بود که اونا تقریبا ساعت سه صبح به سرشون بزنه که بخوان برای قدم زدن بیرون برن.

•••••••

"بیا اینجا بشینیم."

الیزا به نیمکتی که داخل پارک بود اشاره کرد و باموافقت هری اونا روی نیکمت نشستن.

الیزا سرشو روی شونه ی هری گذاشت و اون پسر که با کلاه لبه دارش بیش ازحد هات و کیوت شده بود، دستشو دور شونه های دوست دخترش حلقه کرد.

بعد از چند لحظه، الیزا ناخوداگاه خندید و باعث شد اون پسر هم باتعجب لبخند بزنه:

"چیشده؟"

اون دختر همونطور که لبخند به لب داشت گفت:

"یاد اون شبی افتادم که بعد از کلاب، منو تو رفتیم پارک، همون شبی که به طور فاک وارانه ای یه سگ دنبالمون کرد"

هری هم خندید و یاد قیافه ی الیزا افتاد که اون شب چقدر ترسیده بود.

"اون شب انقدر به هم نزدیک نبودیم..اون موقع فکرشو میکردی یه روزی منو تو به اینجا برسیم و عاشق هم شیم؟"