Chapter 38 ||Pink, First lie||

990 143 122
                                    




"سلام...ما اومدیم."

الیزا بالبخند و صدای بلندی گفت و درو پشت سرش بست.

اولین کسی که به استقبالشون اومد هانا بود که باشوق به طرفشون اومد و میخواست هری رو بغل کنه اما رو به روش ایستاد و باصدای ارومی گفت:

"دایی تو...منو نمیشناسی؟اشکال نداره من دوباره خودمو معرفی میکنم.من هانا تاد هستم خواهرزاده ی تو...و تو هم دایی منی...من پنج سالمه و..."

هری با لبخند رو به روش زانو زد و با گرفتن بازوهاش حرفشو قطع کرد:

"سوییتی نیاز نیست خودتو معرفی کنی..من تو رو تو بیمارستان شناختم و از این به بعد مثل قبل دایی توام و توهم خواهرزاده ی من خب؟ما دوباره میتونیم مثل قبل باشیم فقط من کارایی که قبلا میکردیم رو یادم نمیاد همین..دیگه نگران نباش و باخیال راحت بغلم کن"

لبخند هانا پررنگ تر شد و سریع دستاشو دور گردن هری محکم تر کرد.الیزا تمام مدت بالبخند به اونا خیره شده بود و وقتی سرشو بلند کرد جما رو درکنار پیتر دید که با چشمان پراز اشک به دختر و برادرش خیره شده بود.

هری هم که متوجه حضور اونا شد، همونطور که هانا رو تو بغلش داشت بلند شد و به طرفشون رفت..

"آمم...سلام جما...سلام پیتر"

جما اشک هاشو پاک کرد و بالبخند به طرفش رفت.

"سلام عزیزم..به خونه خوش اومدی."

هری بدون تعلل دست آزادشو دور شونه های خواهرش گذاشت و کوتاه بغلش کرد.کاری که از قبل تصمیم گرفته بود انجام بده..

"هانا عزیزم بیا پایین دایی خستس..هری، حمام رو برات آماده کردم..حتما بهش احتیاج داری."

جما گفت و هانا از بغل هری پایین اومد.اون پسر ممنونی زیرلب گفت و به الیزا نگاه کرد که به طبقه ی بالا اشاره کرد و بهش گفت:

"حمام طبقه ی بالاست..همراهم بیا تا نشونت بدم."

هری سرشو تکون داد و همراه اون دختر به طبقه ی بالارفت.قبلش به اتاق خوابشون رفتن تا الیزا یه دست لباس براش بگیره.

"آمم...اینجا اتاق ماست هری."

اون پسر به اتاق و دیوار آبی_صورتیش نگاه کرد و با تعجب گفت:

"میتونم بپرسم چرا رنگ اتاق آبی صورتیه؟"

الیزا با لباس و حوله ای که دستش بود به طرفش برگشت و میخواست با لبخند بگه"هری تو عاشق رنگ صورتی بودی و من آبی دوست داشتم و دراخر با دعوایی که سر رنگ کردن اتاق داشتیم تصمیم گرفتیم نصف اتاق رو صورتی و نصف دیگش رو آبی کنیم"
اما وقتی به این فکر کرد یکم عجیبه اگه به هری بگه عاشق رنگ صورتی بود..

Choose Love ||H.S||Where stories live. Discover now