《 این چپتر شامل چیزایی که اگه شما قلب ضعیف ، روح شکننده و اخلاقیات گوگولی دارید بهتره قبل از خوندن کمی فکر کنید :)) [ از اتاق فرمان اشاره کردن خیلی افتضاح نیست ولی لطفا اگه دوست ندارید نخونید ♡] بخاطر کاور هم ساری :))) 》
♤•♤•♤•♤
فصل سیزدهم : " زمان ، تغیر دردناک "
- فکر کردم کارت دیگه مالفوی تموم شده.
هرماینی بدون اینکه نگاهش را از روی کتاب ریاضیات جادویی اش بگیرد پاسخ داد: شده...
- تو دوباره کنارش نشستی و...
هرماینی حرف رون را قطع کرد: لطفا رونالد... اخرین چیزی که بهش نیاز دارم دعوا کردن با توعه.
رون شانه هایش را بالا انداخت: من باهات دعوا نمیکنم ، فقط یه سوال دارم... تو دوباره با مالفوی قرار میزاری یاچی؟
هرماینی غمی را که در دلش ایجاد شد سرکوب کرد: وقتی گفتم من باهاش دیگه کاری ندارم ، یعنی باهاش قرار نمیزارم.
رون لبخند زد و ارام دستش را روی شانه ی او گذاشت: میدونم الان ناراحتی ، ولی زود یادت میره.
هرماینی که چشمانش را که بخاطر اشک براق شده بودند را بست: میدونم...
_______
- شاید بهتره اینکارو نکنی.
دراکو به بلیز نگاهی کرد: هیچی نمیشه.
بلیز به کریستال سیاه که روی دست دراکو میچرخید نگاه کرد: اتفاقی که برای تئو افتاد یه هشداره دراکو ، بهتره بیشتر مراقب باشی... این جادوی سیاهه ، نه اسباب بازی.
چشمان روشن دراکو برق زد: بلدم ازش استفاده کنم ، بهترم میشم... قدرتی که این کریستال داره... اگه اون شب زودتر ازش استفاده میکردم کل اون روستایی های کثیف رو شکست میدادیم.
- من هنوزم حست خوبی به این کارت ندارم.
- بیخیال زابینی ، مثل پیرزنا رفتار نکن.
دراکو کریستال را روی میز کنار تختش انداخت: قراره تا ابد تو خوابگاه قایم بشی یا چی؟
بلیز چشم غره رفت: باز چی تو سرته؟
- هیچی ، فقط پرسیدم.
- من فقط به زمان نیاز دارم.
- حق با اسنیپه ، رفیق تو باید قبولش کنی... مرده ها زنده نمیشن. اینم جزئی از زندگیه.
سپس خم شد تا زیر تخت را بگردد: تو کتاب نجوم لعنتیه منو ندیدی؟
بلیز که گویی به فکر رفته بود گفت: ها؟
- کتاب نجومم؟؟
- اخرین بار کجا گذاشتیش؟
دراکو ژاکت چرمِ مشکی اش را برداشت: اتاق ضرورت ها.
YOU ARE READING
Hell but beautiful {Dramione} ⁺¹⁸
Romanceعشق بین پرنس اسلیترین و باهوش ترین دختر گریفیندوری ... گاهی آنقدر نگاهت را روی زمین نگه میداری که متوجه نمیشوی ، به دروازه های جهنم رسیدی ... حتی وقتی گرمای شعله های اتش را احساس میکنی نیز متوجه نمیشوی ، حتی وقتی بوی دود را میشنوی ... حتی وقتی خوده...