- خوشحالم که سالم برگشتین.
جینی درحالی که موهای سرخ رنگش را پشت سرش با یک کش پلاستیکی میبست ادامه داد: من واقعا نگرانتون بودم.
هرماینی لبخند کوچکی زد و کمی از قهوه اش مزمزه کرد: راستش خودمم دیگه داشتم مطمئین میشدم قراره بمیریم.
جینی روبه روی هرماینی نشست و یک کوسن را روی زانو هایش قرار داد: اونجا چه اتفاقی افتاد؟ تو، هری، رون و حتی الیزی خیلی خوب بنظر نمیاید.
- خب... درباره ی هری اون واقعا توی جنگل چیزای بدی رو پشت سر گذاشت.
- به سیریوس ربط داره؟
هرماینی مقداری دیگر از قهوه ی داغش خورد و به زمین خیره شد: امممم دقیقا نمیدونم چه اتفاقی افتاد اما سیریوس، هری رو با خودش برد و یه هورکراکس رو بهش داد...
همان قدر که عجیب بود، ناراحت کننده هم بنظر میاید.
جینی با ناراحتی آه کشید: با منم دربارش حرف نمیزنه.
- نگران نباش من مطمئینم که هر اتفاقیم که افتاده باشه اون میتونه پشت سرش بزاره. هری خیلی قویه.
- امیدوارم...
جینی مکثی کرد: تو چی؟ حالت تو چطوره؟
- من خوبم حدس میزنم.
هرماینی سعی کرد لبخند بزند اما موفق نشد، بنابراین بحث را عوض کرد: اون دختر کوچولو...آممم اون کجاست؟
- داره با تامارا و رون وقت میگذرونه.
- الیزی چی؟
- عجیب رفتار میکنه.
هرماینی لیوان قهوه اش را روی میز گذاشت: عجیب؟
جینی شانه هایش را تکان داد: اون یه جورایی همیشه عجیب رفتار میکنه اما اینبار خیلی متفاوت تره. تمام روز توی اتاقش بود.
- کسی بهش سر زده؟
- من سعی کردم ازش بخوام برای شام بیاد بیرون اما در رو باز نکرد.
هرماینی امیدوار بود، ان ونوس عظیم گوشتخوار الیزی را نکشته باشد..
او از جایش بلند شد: بهتره برم، پیشش تا مطمئین بشم حالش خوبه.
جینی سرش را تکان داد: منم یه سری کار دارم که باید انجام بدم، به هرحال امیدوارم تعطیلات با مالفوی بهت خوشبگذره.
- اینکه تعطیلات نیست.
کلمات کمی روی زبانش مضحک میآمدند. پدر دراکو در شرف مرگ بود، جنگ تمام کشور را فرا گرفته و دیروز تقریبا در یک جنگل جادویی درحال تکه تکه شدن بودند، حالا باید واقعا به یک اقامت سه روزه در دنیای ماگل برای سالگرد مرگ پدر و مادرش، تعطیلات میگفت؟
YOU ARE READING
Hell but beautiful {Dramione} ⁺¹⁸
Romanceعشق بین پرنس اسلیترین و باهوش ترین دختر گریفیندوری ... گاهی آنقدر نگاهت را روی زمین نگه میداری که متوجه نمیشوی ، به دروازه های جهنم رسیدی ... حتی وقتی گرمای شعله های اتش را احساس میکنی نیز متوجه نمیشوی ، حتی وقتی بوی دود را میشنوی ... حتی وقتی خوده...