Part .96

1.3K 96 192
                                    

- اگه کور بشم تقصیر توعه.

- یه ذره کَف کسی رو کور نمیکنه دراک.

- اره میکنه ، چشمای من فرق داره.

هرماینی گوشه ی لبش را بین دندان هایش گرفت و دستش را لای موهای نرم و کفی دراکو فرو کرد: مطمئین باش من چشمات رو از خودت بیشتر دوست دارم پس حواسم هست.

وقتی دستش را حرکت داد ، دراکو غرغر کرد: داری موهامو می‌کَنی اروم تر.

- من ارومم.

- آخ! نه اروم نیستی.

هرماینی چشم غره ای رفت: من تو زندگیم تالا موهای دو نفر رو شستم. یکیش دختر خاله ی چهار سالم و یکیشم تو. به جرئت میتونم بگم اون دختر بچه از تو ساکت تر بود.

دراکو نیشخند زد: من مطمئنم موقع شستن موهای اون لخت رو باش نشستی به هر حال... پس درکم کن.
هرماینی سرخ شد: دراکو!

- جدی میگم ، من دارم برآمده میشم.

هرماینی کمی سرخ شد و به دراکو که برای خودش میخندید بی‌توجی میکرد: بخاطر مرلین.

- نه بیب ، مرلینو وارد این جریان نکن. اون بدبخت تو دوران حیاتش به اندازه ی کافی عذاب کشیده.

هرماینی نتوانست خنده ی کوچکش را پنهان کند: من مطمئینم تو حتی تاریخ رو به اندازه ای بلد نیستی ، که اینو میگی.

دراکو دستانش را دور کمر ظریف هرماینی گذاشت: البته که بلدم.

- خب ، پس مشکلی نداره اگه ازت چندتا سوال کنم؟
- اوم بیخیال گرنجر...

- خودت گفتی بلدی.

دراکو لبخند شروری زد: باشه پس. بپرس.

هرماینی کمی فکر کرد و گفت:  مرلین ، در میان سالی به کمک "اوتر پندراگون" یه شمشیر ساخت که جنسش از.....؟

دراکو درحالی که دستان هرماینی همچنان لای موهایش بود ، کمی به سمتش خم شد.

- اممممم... بزار فکر کنم..

او لبش را روی گردن هرماینی گذاشت و لرزش خفیف بدنش را احساس کرد: جنس شمشیر از نفس اژدها بود.

هرماینی آه ارامی کشید: درسته ، اونا شمشیر رو به چه کسی تقدیم کردن؟

- به بانوی دریاچه.

دراکو گردن او را به نرمی بوسید و نیشخند زد: کتاب تاریخ جادوگری ، سال چهارم... مرلین بعد از کشته شدن اوتر ، فرزند اون یعنی ارتور رو نجات داد و از بانو ی دریاچه شمشیر رو پس گرفت و توی سنگ فرو کرد.

او دستانش را روی کمر هرماینی حرکت داد تا به ران پایش رسید: خب سوال بعدی ، گرنجر؟

نفس های داغ و صدای ارامش باعث لرزش دوباره ی بدن کوچک هرماینی شد: آااا...ممم..

Hell but beautiful {Dramione} ⁺¹⁸Where stories live. Discover now