چپتر نوزده : خیلی دوستت دارم...

456 57 68
                                    

یکم بعد گوشی میو زنگ خورد.

میو:سلام مامان،خوبیم مرسی، واقعا،یادم رفته بود، حتما میایم. چشم خداحافظ.

گالف چشماش رو بزور باز کرد:کی بود؟

میو:مامان بود، میا فردا شب پرواز داره و مامان میخواست امشب که شنبه است بریم اونحا بخوابیم و فردا هم پیششون باشیم و میا رو بدرقه کنیم.

گالف با ناراحتی و لبای آویزون:واقعا میا فردا شب میره؟

میو اومد پیشش دراز کشید و بغلش کرد و بوسید:ناراحت شدی عشقم، خوب... کلاساش داره شروع میشه، ولی زود برمیگرده.

گالف:باشه.

میو:عزیزم اگه شارژ شدی، بریم خونه که آماده بشیم بریم خونه مامان اینا.

گالف: آره بریم،من خوبم.

میو لبای گالف رو بوسید:باشه عشقم پس بلند شو.

میوگالف بلند شدن و لباس پوشیدن، دم در اتاق که میخواستن برن بیرون، گالف میو رو بغل کرد و لباش رو بوسید.

گالف:من... واسه... همه چیز ممنونم.

بعدم سریع از اتاق اومد بیرون. میوعه خرکیفم بعدش اومد بیرون و رفتن سمت خونه اشون.

گالف:میو بریم برای میا یه چیزی بخریم؟

میو:چی بخریم؟

گالف:یادگاری، دوست دارم یه هدیه بدم بهش.

میو:الان به جیمی زنگ میزنم...

گالف دست میو رو گرفت:نه میخوام با هم بریم مرکز خرید و بخریم.

میو:عزیزم... تو که میدونی من جاهای عمومی به این راحتی نمیرم، شرایطم سخته.

گالف با لبای آویزون:ولش کن.....

میو:باشه عزیزم... بریم... فقط بزار من یه کلاه و عینک بردارم یجوری که راحت بیام.

آماده شدن و به پیشنهاد گالف، رفتن برای میا یه هدیه بخرن.

گالف خیلی سرحال بود یکم تو مرکز خرید چرخیدن و بعد گالف یه کیف و کفش ست دخترونه رو پسندید و برای میا خریدن.

گالف:میو میشه بریم کافی شاپ و یه چیزی بخوریم.

میو:باشه عزیزم بریم.

گالف بستنی سفارش داد ومیو قهوه. داشتن میخوردن و حرف میزدن که میو احساس کرد یه نفر زیادی به میزشون نگاه میکنه. بعد متوجه شد یه پسره چشمش رو گالفه ولی گالف اصلا حواسش نبود و اونو نمیدید و داشت برای میو حرف میزد.

میو:گالف بستنیت تموم شد بریم؟

گالف سرش رو بلند کرد و لحن جدی میو توجهش رو جلب کرد:بریم؟؟... چیشده که نظرت عوض شد.

عشق و اجبار (Love and compulsion) Donde viven las historias. Descúbrelo ahora