- عشقای من سلام، ببخشید که دیر آپ شد، من از ساعت ده دارم تلاش میکنم و واتپد جواب نمیده.
- دوستتون دارم. 💖💖💖😍😍😍😍😍
____________________________________
فردا صبح....میو بیدار شد، چشماشو باز کرد و ساعت رو میز رو نگاه کرد. اولین شب بعد اومدنشون به خونه ی جدید بود که رو تخت خوابیده بود.
میو:"آخیش... بالاخره رسیدم به تخت.... بالاخره رضایت داد...خودمونیما، دیشب خوب خوابیدما... "
میو چرخید و گالف رو نگاه کرد:"چقدر ناز خوابیدی خوشگلم... "
میو صورت گالف رو بوسید و بلند شد.رفت زیر دوش و سریع کاراش رو کرد. اومد بیرون و رفت پایین و قهوه جوش رو روشن کرد. مشغول شد و صبحانه رو حاضر کرد. برای گالفم باز معجون تقویتی درست کرد چون میدونست الان اصلا انرژی نداره.
بعد برگشت بالا و دید هنوزم گالف خوابه. به ساعتش نگاه کرد:"داره دیر میشه... متاسفانه مجبورم بیدارت کنم عشقم... "
میو آروم نشست رو تخت. دست کشید رو موهای گالف. گالف یه تکون ریز خورد ولی بیدار نشد. میو خم شد و بوسیدش ولی بازم بیدار نشد.
میو آروم بغلش کرد و و شروع کرد به بوسیدن صورتش. بعد دستش رو برد زیر ملافه و دست کشید رو بدن گالف و رسوندش به باسنش. شروع کرد به فشار دادنش.
میو:گالف.... عشقم.... خوشگلم پا نمیشی؟... دیرمون میشه... عزیزدلم..... امروز باید بری کلاس...
گالف تکون میخورد و نق نق میکرد ولی بیدار نمیشد.
میو دستش رو برد تو شورت گالف و شروع کرد به مالیدنش.
میو:گالف... اگه پا نشی من مجبورم یه کارایی بکنما... پاشو دیگه عشقم... من امروز کنفرانس دارم...
گالف تا کلمه ی کنفرانس رو شنید چشماشو باز کرد.
گالف خیلی خواب آلود:مگه ساعت چنده؟....نمی خوام پاشم...
میو:ساعت 7 شده گلم.... من باید برم شرکت و ظهر بیام دانشگاه... پاشو که خیلی داره دیرمون میشه.
گالف:تو که ظهر میری... چرا من باید زود پاشم....
میو محکم باسن گالف رو فشار داد که باعث شد گالف یه دفه بلند بشه.
گالف:آییی... دردم گرفت!..
میو:پاشو که بعد ممکنه بیشتر برم جلو.
گالف:نه تروخدا، هنوز از دیشب درد دارم.
میو:باشه خوشگلم، پس من میرم پایین، تو هم بلند شو و بیا.
میو رفت پایین و برای خودش قهوه ریخت و برای گالفم معجونش رو ریخت تو لیوان و یکم صبحانه خورد ولی دید خبری از گالف نیست. پس رفت بالا.
میو:گالف؟... تو چرا نشستی؟
گالف با لبای آویزون:درد دارم.... خیلییی... نمی تونم پاشم.
ESTÁS LEYENDO
عشق و اجبار (Love and compulsion)
Fanficکاپل اصلی : میوگالف ژانر : درام/عاشقانه/بی ال رده سنی : بزرگسال پایان یافته اینکه یه نفر رو مجبور کنی باهات باشه، باعث میشه عاشقت بشه....