گالف کنار میو رو تخت نشسته بود، دستش رو تو دست خودش گرفته بود و بهش نگاه میکرد.
میو هنوز بهوش نیومده بود و گالف یکم نگران شده بود، پس بلند شد و رفت پیش برایت.
گالف:پی یه سوال، این حالت میو طبیعیه؟
برایت:تقریبا
گالف:خوب... چرا اینجوری میشه؟
برایت:راستش بعد اونروز مزخرفی که رزا به دَرَک واصِل شد، بخیه هاش باز شدن و خونریزی داخلی کرد تا رسوندیمش بیمارستان بیهوش شده بود، خوب بخاطر نرسیدن درست اکسیژن و خونریزی داخلی شدید، تشنج کرد،از اون لحظه به بعد دیگه جسما سالم نبود... یعنی خوب ریه هاش مشکل دارن و هم اینکه بخاطر شرایطش حالت پانیک براش ایجاد میشه و وقتایی که عصبیه یا مضطربه معمولا از این حالتا براش پیش میاد ولی دکترش حواسش هست و سریع خودشو میرسونه و حلش میکنه.....
گالف به برایت نگاه میکرد:یَ... یعنی خطرناک نیست؟
برایت:نه... یعنی اگه اسپری میو رو سریع برسونی بهش تو حالت مشکل تنفسیش سریع روبراه میشه اگرم این حالت ایجاد بشه سریع زنگ میزنیم به دکتر چا....بعدم یکسری دارو داره که تا آخر عمر باید مصرف کنه.... اینا رو رعایت کنه، اوکیه... حالا یه سوال، چرا اینا رو میپرسی؟ نکنه میخوای اگه کنارش بودی حواست باشه؟
گالف:خوب... اگه بتونم کنارش باشم، باید بدونم چجوریه.
برایت:خوبه، ولی بنظرم زیادی مطمئنی.
گالف:پی... من مطمئنم میو منو دوست داره و دلش میخواد ما به هم برگردیم... ضمنا مطمئنم آوا براش حکم زندگیشو داره، با اینکه اینکار برام جذاب نیست ولی ترجیح دادم از این روش استفاده کنم و میو رو مجبور کنم با احساسش نسبت بمن روبرو بشه...
برایت:چی بگم، بنظرم حرکت سختی کردی ولی بهرحال ارزش ریسک داره... راستی میخوای گالف برو پایین، میو هنوز کار داره تا سرحال بشه.
گالف یکم مردد بود که بره یا وایسته ولی ترجیح داد بره پایین.
مامان میو:پسرم، میو چطوره؟ به حال نیومده؟
گالف:نه مامان جون، پی برایت گفت یکم دیگه احتمالا.
گالف سرپا وایستاده بود، سلین صداش زد:عزیزم چرا نمیشینی؟
گالف:میرم دستشویی، الان برمیگردم.
گالف رفت سمت سرویس...
همزمان زی رفته بود دنبال آوا و از مهد برداشته بودش و تو راه بودن. آوا تو مسیر یکم غر زده بود که چرا میو دنبالش نیومده ولی زی با حرفاش و شوخیاش سرحالش کرده بود.
همزمان تو خونه، میو کم کم چشماشو باز کرد. برایت با لبخند بالاسرش بود.
برایت:خوبی برادر؟
BẠN ĐANG ĐỌC
عشق و اجبار (Love and compulsion)
Fanfictionکاپل اصلی : میوگالف ژانر : درام/عاشقانه/بی ال رده سنی : بزرگسال پایان یافته اینکه یه نفر رو مجبور کنی باهات باشه، باعث میشه عاشقت بشه....