season2 P4

1.4K 205 502
                                    

●•Black Swan•

جیمین سمت صورت بادیگاردی که بین دوستاش روی کاناپه نشسته بود خم شد. دستشو اروم روی فک مرد گذاشت و سرشو جلوتر آورد.

با نگاه کردن تو چشم های اون مرد لبخند پلیدی زد و سیگارِ روی لبش رو به سیگار روشن مرد رسوند.

مکی زد تا سیگار رو روشن کنه. اما نگاه بادیگارد هر جایی میچرخید غیر از چشم های جیمین.

چطور میتونست به چشم های نگاه کنه وقتی اون پسر با بادی بدن نمای تمام تور، که بدنشو سخاوتمندانه به نمایش گذاشته بود رو به صورتش خم شده بود؟

جیمین از احساس دود تو دهنش ، احساس خفگی کرد اما به روی خودش نیاورد مجبور بود نقش بازی کنه.

کسی که چند ماه تو کلاب پر از دود و بوی ویسکی زندگی کرده بود نمیتونست به دود سیگار حساس باشه.

سیگار رو از روی لبش برداشت و به سمت مرد کناری که از اول یه سیگار درخواست کرده بود برد.

مرد زبونشو تو دهنش خرچوند و با چشمای زیر شده تک تک حرکات جیمین رو زیر نظر گرفته بود.

جیمین انگشت شصتش رو چند بار روی لب مرد کشید و بعد به آرومی اونا رو از هم فاصله داد و سیگار رو بین دو لب اون مرد گذاشت:

♧عاااح... حس میکنم اومدم.

مرد گفت و بقیه بادیگارد هایی که جاهای مختلف خونه بودن بلند زدن زیر خنده.

جیمین با لبخند ازش دور شد و همونجور که با عشوه به کمر نیمه برهنه ش قوس میداد به سمت کوانگسو رفت.

مردی که اون جمله رو گفت هنوز لبخند به لب داشت و محو اندام جیمین بود با رد شدن جیمین تصویر پسر عصبانی که دور تر از اونا در کنار محافظ مخصوصش ایستاده بود مشخص شد.

جونگ کوک با عصبانیت بهش زل زده بود جوری که انگار همین الان میخواد بهش حمله کنه:

♧هی تو چرا اونجوری نگاهم میکنی؟

دوست کناریش از بدن جیمین دل کند وبه جایی که دوستش نگاه میکرد نگاه کرد:

♤بیخیال مرد صداتو بیار پایین.

♧نه اخه ببینش ، هر شب اون گوشه وایمیسته با نگاهش انگار میخواد مارو بخوره. انگار ما رفیقشو مجبور میکنیم بیاد اینجا واسمون هرزگی کنه. شیطونه میگه..

مرد بلند شد و میخواست سمت کوک بره که دوستش بازوشو کشید و محکم اونو سر جاش کوبوند.
میدونست که دوستش از مستی الان نمیفهمه چیکار داره میکنه:

♤شیطونه غلط کرد هر چی گفت. مگه نمیدونی کیم تهیونگ جونش به جون اون بنده؟ خایه کنی بهش دست بزنی ننه نداشتتو به فاک میده.

مرد کامی از سیگاری با لب های جیمین روشن شده بود زد و از تصور لمس لب های نرم اون پسر ارومتر شد:

●• Black Swan •|آینه شکن| •●      Donde viven las historias. Descúbrelo ahora