L.S P3

952 139 382
                                    

..:آینه شکن:..

لباس نه چندان جذاب زندان رو از تنش در اورد روی گیره ی حموم آویزون کرد، حالا نوبت به شلوارش بود همین که بدن برهنه ش توسط پسر کناری دیده میشد نیپل هاشو سفت میکرد.

تهیونگ فکر میکرد هیچ اهمیتی نداره براش که به جونگ کوک که تکیه زده به در حموم ، دست به سینه بهش خیره ست بی اهمیت لباساشو در بیاره، اما به طرز احمقانه ای نگاه تیز پسر باعث میشد سرعت گردش خون تو بدنش بالا بره.

هیچ وقت همچین حسی نداشت. لعنت بهش ،جونگ کوک تو این چند ماه واقعا تغییر کرده بود، تیپ و استایلش، موهایی که حالا نصفه شون بالای سرش بسته شدن ، لحن حرف زدنش حتی این نگاه تیز و بی پرواش، انگار با برادر دوقلوی جونگ کوک که از قضا یه خلافکاره سابقه داره مواجه شده بود. و اینکه این وسط بدن تهیونگ چرا ریکشن نشون میداد عجیب بود.

'شاید اینکه تاپ نباشی و یکی دیگه با دست هاش هدایتت کنه چیز بدی نباشه' این چیزی بود که یه لحظه از دهنش گذشت، تهیونگ اب دهنشو پایین فرستاد و به سرعت سمت جونگ کوک برگشت:

×میشه بری؟ باید سریع کارمو تموم کنم.

جونگ کوک همچنان دست به سینه و با چشم های ریز شده نگاهش میکرد، لباس های گشاد و بی فرم زندان برای اندام جونگ کوک تنگ و فیت بودن شاید تنها کسی که انقدر تو لباس زندان جذاب بود همین جونگ کوک بود.

جونگ کوک دست از نگاه کردن برنداشت، مدام تهیونگ رو برانداز میکرد، یکی یکی حالت هایی که نشون میداد اون هنوز هم اعتیاد داره رو تو صورتش پیدا میکرد. الان هم نگاهش لرزون و فراری بود، مدام تکون میخورد و بیقرار بود، جونگ کوک فرض رو روی این گذاشت که طبق حدس شوگا اون هنوز اعتیاد داره و حدس اینکه توی زندان از کجا مواد جور میکنه اصلا ایده های قشنگی رو به ذهن پسر کوچیکتر نمیاورد.

جوابی از پسر نگرفت و این کلافه ش میکرد، میخواست بدنشو جمع کنه و این یعنی اعلام کم اوردن مقابل پسر کوچیکتر، تهیونگ همچنان قصد نداشت ددی بودنش زیر سوال بره، دست به سینه شد و سرشو بالا گرفت، اینجوری که کمی سینه شو پوشیده بود حس آرامش بیشتری داشت:

×میخوام دوش بگیرم جونگ کوک.

جونگ کوک سرشو تکون داد و بی اهمیت گفت:

+خب بگیر.

×اجازه دارم؟

چند لحظه تو چشم های تهیونگ خیره شد، نمیدونست چرا اما قبلا از فکر به اومدن به زندان کمی هم هیجان داشت. اخه خب، زندان یه جایی که هیچ سرگرمی و کاری واسه ی انجام دادن نیست، و کسی که تو سکس مورد سلیقه ته و قبلا باهم رابطه داشتین هم اونجاست.

گرچه به روی خودش نمیاورد اما تو ناخودآگاهش این قضیه که کنار هم بودن اون و تهیونگ قراره اتفاقات جذابی رو رقم بزنه وجود داشت.

●• Black Swan •|آینه شکن| •●      Donde viven las historias. Descúbrelo ahora