Part 18

351 18 0
                                    


د.ا.ن سلنا:
4 روز از وقتی که رفتم خونه جاس میگذره و توی این چند روز هیچ اتفاقی نیوفتاد فقط با دخترای اکیپ رفتیم سینما و جالبی اینجا بود که جیجی و کندال اومدن. فک میکردم جیجی بدون زین جایی نیاد و فقط من نبودم که این فکرو میکردم عار و تی ام کلی جیجی رو مسخره کردن و البته فک کردم کندال تا 7 روزش تموم نشه از خونه بیرون نیاد ولی اومد. تمشب پارتی خونه تیلور بود و من اصلا حسشو نداشتم ولی به زور اریانا و لویی قبول کردم که برم. ارایشمو کامل کردم و از خونه زدم بیرون. یه تاکسی گرفتم و ادرس خونه تیلور رو دادم بهش. توی این 4 روز اصلا جاسو ندیدم. باید اعتراف کنم که دلم به عنوان دوستم براش تنگ شده. دوست مگه نه؟ یکمم به اینده داغونم فکر کردم و سعی کردم زیاد بهش فکر نکنم. با صدای راننده از فکر اومدم بیرون و پیاده شدم. خونه تیلور کوچیک تر از مال جاس بود ولی بازم نسبت به خونه من خیلی بزرگ بود. دست از فضولی کشیدم و رفتم تو خونه رو دید بزنم. داشتم دنبال بچه ها میگشتم که یکی از پشت بغلم کرد و بلندم کرد. یه جیغ بلند زدم و دیدم که جاستین داره بهم هر هر میخنده. هم خندم گرفته بود هم عصبانی شده بودم.
سل:دیونه ترسوندیم
جاس:هدفم همین بود.
یدونه محکم زدم به شونش که صدای اخش در اومد منم زبونم در اوردم براش.
جاس:دستت سنگینه ها.
سل:هه چی فک کردی. بقیه کجان؟
جاس:اونجا. بیا بریم.
رفتیم سمت کاناپه ای که بچه ها نشسته بودن.

AloneWhere stories live. Discover now