د.ا.ن سلنا:
وقتی رسیدم به بار ساعت 9:15 بود.معلومه دوستای اوسکول من 9 نمیان. جاس جلوی در بار وایستاده بود.
سل: سلام.
جاس:هی.
سل:بیا بریم تو فک نکنم اومده باشن. اونا همیشه دیر میان.
جاس:فک کردم به غیر از اکیپ دوست دیگه ای نداری:/
سل:مگه میشه ادم هیچ دوستی نداشته باشعع -_-
جاس:نمد. بیا بریم تو.
با هم رفتیم تو. خب حالا کجا وایسم تا مارو ببینن؟ اها اونجا. هی اون موهای مایلی نیس. عه اونا که اومدن😐
سل:دوستام اونجان.
رفتم سمتشون و جاس پشتم اومد.
سل:هی گاااایز😃
و دویدم توی بغل کیتی. کیتی دختر مورد علاقه من تو اکیپه. بعد کیتی مایلی و بعدشم چارلی رو بغل کردم.
کیتی:دلم خیلی برات تنگ شده بود جوجه
سل:منم😃😭
مایلی:منم که نخود:/
سل: ناع تو عشق منی
چارلی: معرفی نمیکنی؟?:/
سل:اوه الان. جاستین دوستم. جاستین اینا مایلی و چارلی و کیتی و هی تو کی عی؟
مایلی:ایشون شاون هستن رفیق جدید.
سل:خوشبختم😊
شاون:منم😊
کیتی:مثه تو خیلی با ادبه سل😂
مایلی:عاره به هم میاید.
سل: بیخیال. کمرون کوش؟
چارلی:اومده رفت بگرده.
سل:بزارحدس بزنم رفت یکیرو پیدا کنه تا به فاک بده😑
چارلی:فک کنم😂
مایلی:تفلکی چه ساکته دوستت😂
سل:بزار یخش وا شه مختو میخوره از بس زر میزنه😑
جاس:هی من اینجور عادمی عم؟😑
سل:نه اصلا😅
شاون:بریم بشینیم روی یه میز؟
همه موافقت کردن و رفتیم سمت یه میز.
سل:مسخره ها جا نمیشیم😑
مایلی:من میشینم روی پای چارلی برا کیتی و شاونم جا هس سل یا بشینه رو پای جاس یا شاون😕
کیتی رف نشست بغل مایلی. شاون به من یه نگا انداخت پ زد روی پاهاش تا برم بشینم که جاس از کمرم گرفت و با هم نشستیم.
سل:چرا کمرون نمیاد دلم براش تنگ شده☹️
کیتی: الانا پیداش میشه.
مایلی: چه خبرا؟
سل: هیچی😕
اوه من رفتم توی یه اکیپ جدید که خیلی باحال تر از شمان و دیروز نزدیک بود بهم تجاوز بشه و دوبار این عاقایی که الان روی دیک مبارکش نشستم و بوس کردم و یه حسایی بهش دارم🤷🏻. هیچ اتفاقی نیافته🤷🏻♀
سل:از شما چه خبر؟ هنو تصمیم نگرفتید برید کالج؟😂
کیتی:من که نه همین شغل مبارکم هست. اتفاق خاصی هم توی زندگی یه هرزه جز به فاک داده شدن نمی افته🤷🏻♀😕
مایلی: موافقم😕
چارلی: ولی من مث تو دارم میرم کالج و یه شغل خوب پیدا کردم و اوه دیگه مواد نمیکشم😐
سل:خب هیچ اتفاق جالبی توی زندگیتون نیوفتاده😂
جاس:عامم سل من تو این جمع راحت نیستم🙁
سل:هی دوستای من ادمای باحالین وایسا کمرون بیاد میفهمی😂
بعد چن دیقه پی کصشر گفتن و مشروب خوردن که گذشت سر و کله کمرون پیدا شد😐
کمرون: واااو ببین کی اینجاس سلینا ماری گومز😳😂
و شرو کرد به دس زدن.
سل:خفه شو من که با همه در ارتباطم شما منو بلاک کردی🙄😒
کمرون:حقت بود میخواستی اینثد زر نزنی😏
سل:😒🖕
مایلی: کسی رو پیدا کردی؟
کمرون:عاره یکی خوشگلش.
کیتی: کو ببینم😃
کمرون: گایز تیلور. تیلور دوستام مایلی،کیتی،چارلی،شاون،سل و دوس پسرش که نمد اسمش چیه.
جاس:جاستین.
نمد چرا وقتی کمرون گف که جاس دوس پسرمه ذوق کردم و مخصوصا که جاس نگفت من دوس عادیشم.
سل:جاس دوس پسرم نیست اون دوستمه😑
کمرون:حالا هرچی😒
تی:دو دیقه خفه شو بزار من سلام کنم?
شاون:توعم موافقی که این خیلی زر نیزنه😂
تی: از اون موقه که دیدمش موخمو خورده😑😂
همه شرو کردیم به خندیدن. کمرون واقعا خیلی فک میزنه😂
مایلی:پاشیم برقصیم؟
سل:پایم😃
چارلی:تو هنوزم مثه قبل برا همه چی پایه ای😂
کیتی: هی عشقمو اذیت نکن😒
و اومد سمتم و بغلم کرد و با هم رفتیم تا برقصیم.
رفتیم وسط پیس رقص و شرو کردیم به رقصیدن.
مایلی:من موقه رقص مشروب میخوام😕
کمرون:اگه لیدی بخون من برا همه میگیرم😉
تی:اوه معلومه که میخوام.
کمرون رفت واسه همه مشروب بگیره.
سل:تو باهاش چیکار کردی که اینقد عوض شده😂
تی: عشق عر کاری میکنه😍😂
من و مایلی و کیتی شرو کردیم به عوق زدن و بعد همه با هم خندیدیم😂
تی:من میرم دنبالش دیر کرد😑
کیتی:منم میام تا دوباره طعمی که بدم میادو نخره😑
مایلی:هی چارلی کوش؟? میرم دنبالش😕
همه رفتن و من موندم😔😐
یهو جاس از پشت بغلم کرد و سرشو گذاشت روی شونم
جاس:تو کلا منو یادت رفت
سل:مگه میشه عش...تو رو یادم بره.
خدا رو شکر جلوی دهن گشادمو گرفتم😑
جاس دستمو گرفت و منو چرخوند
سل:فک نکنم با این اهنگ اینجوری برقصن😂
جاس:هیچکی نگامون نمیکنه که ما داریم چجوری میرقصیم.
جاستین نگاش رو لبای من بود.
چرا اینقد شیطون شده لعنتی
به دور و برم نگا کردم که یه چهره اشنا دیدم.
جاس:به کی نگا میکنی؟
و رد نگامو گرفت
جاس:فاک بیا بریم.
سل:بیخیالش من میخوام با دوستام بمونم.
جاس:هرجور راحتی
*****************************
تو این پارت تیلور نیست تی هیل عه:|
YOU ARE READING
Alone
Fanfiction زندگی چیز عجیب و پیچیده ایه ممکنه تو زندگی هدفای کوچیک و بزرگی داشته باشی ممکنه آرزوهای کوچیک و بزرگی داشته باشی همینطور ممکنه به هیچکدوم ازین هدفا و آرزوها نرسی و کلی سختی بکشی ولی باید باهاش کنار بیای ، ممکنه این سرنوشتت باشه یه فن فیک مخ...