p.36

1.3K 324 76
                                    

-:اوه سهون و رسوایی جدید...
*:تابوها زیر پای اوه سهون و ویدیوی تبلیغاتی جدیدش...
+:مفاهیم بی پروای همجنسگرایانه در ویدیوی تبلیغاتی وارث انتشارات 1983
/ :سلف هارم،اعتیاد،انحطاط اخلاقی و روابط خارج از عرف...اوه سهون و نیمه ی تاریک انسان

-:اون جذاب نیست؟!منظورم اینه که حتی در نهایت سقوط انسان همچنان جاذبه ای داره که توجه هر کسی رو می دزده...
-:به عنوان ی گی که از طرف مخالفان گرایشش،چندین بار تهدید شده و ضربه خورده...خیلی شجاعه که همچین چیزی رو از خودش آپ میکنه و در آخر ویدیو آدرس جایی که ممکنه بیشتر وقتشو اونجا بگذرونه هم میده...انگار بخواد بگه "هی!من از شما و تهدیداتون نمیترسم!"
-:اوه سهون باید از جامعه خجالت بکشه که همچین آشغالی رو آپلود میکنه و به عنوان تبلیغات خودش و کارش در اختیار مردم میذاره...میخواد چیو ثابت کنه؟اینکه خیلی کوله یا خیلی کثافت؟
-:دولت باید جلوی این پسره رو بگیره...نباید بذاره همچین چیزایی رو ترویج کنه...
-:چرا کسی به این توجه نمیکنه شاید اوه سهون خواسته همه ی اینارو نقد کنه؟!عاقبت داستان کاملا معلوم بود...انسان توی دامی میوفته که خودش طراحیش کرده و در نهایت در تباهی ناشی از تصمیماتش غرق میشه.

بله....سهون با ی ویدیوی تبلیغاتی همه جا رو فتح کرده بود...ی ویدیو برای معرفی آرایشگاه تازه تاسیس جونگده...Natural...با تم دارک خاص سهون...
چیزی که حتی کیم جونگین رو هم تشویق کرد تا ویدیو رو پلی کنه:

ی صفحه ی سیاه...برفک میزنه و تصویرای نامفهومی پخش میشه... انگار ی آدم مست دوربین رو گرفته و صرفا ی سری تصویرو کنار هم گذاشته... غنچه ی پژمرده ی گل رز،باز میشه و ی  دشت از رزهای سفید و قرمز پژمرده و سالم خودنمایی میکنه...

موج عوض میشه...ی استیج خالی با نور سفیدی که از بین مه و دود میگذره روشن میشه و اسکناس های پراکنده، خرده شیشه های رنگی و پولک های براق مشخص میشن...

تا اینکه انگار بالاخره موج درست پیدا میشه و تصویر بدن برهنه ی ی پسر بین ملافه هایی با هاله ی قرمز رنگ ثابت میشه...

تصویر می پره...همون پسر برهنه توی دشت رزهای پژمرده...روی شکم دراز کشیده بوده و گلبرگا روی بدنش ریخته بودن....دوربین تا پشت گردنش بالا میرفت...ولی صورتش معلوم نبود...
برفک دوباره میاد و حالت محو صفحه کم کم شفاف میشه...
رشته ها توی هوا می رقصن و تصویر بعدی کلوزآپ دوربین روی بدن رنگ پریده و بی نقصشه....
(سهونه...خال های لعنتی بدن خودشن...)

دوربین عقب میره...سهونِ برهنه روی تخت...سیگار مشکی توی دست راستش...مار نقش بسته روی ساعدش و پیرسینگ لبش...لب هاش رول رو بین خودشون می گیرن و بعد از بوسه ی عمیقشون...دود غلیظ متولد میشه...
و اون کج خند لعنتی...

Castaway|مطرودDove le storie prendono vita. Scoprilo ora