00

6.1K 544 52
                                    

همانند لمس گلبرگ های نرم، هنگام عبور از کنار انگشتان چقدر مخملی و حساس‌اند. یا بوی باران چطور؟ چطور همانطور که زمین بوی گناه میدهد آن را تمیز و به آن بوی پاکی هدیه میدهد؟

اما هیچ کدام از این ها قابل مقایسه با ملاقات آلفا با امگایش نیست. وقتی که برای اولین بار یکدیگر را لمس میکنن و جذب عطر طرف مقابلشان میشوند. خاطره ای که حتی در لحظات پیری فراموش نخواهند کرد.

در اولین ملاقات با سولمیتشان، انگار که دنیا ایستاده و هیچ چیز نمیتواند با این خلسه مقابله کند. آن ها برای زندگی و پشت سر گذاشتن مشکلات به یکدیگر نیاز دارند. یا به زبان ساده تر: یک امگا در صورت نداشتن آلفایش میمیرد، تنها تر و افسرده تر میشود. برای یک آلفا هم به همین طریق است، البته با خشم و پرخاشگری بیشتر...

____________________

سلام به همگی...
همونطور که میبینید این یه فیک امگاورس با کاپلای اصلی تهکوک، نامجین و یونمین هستش^-^
فقط هشدار بدم محوریت یونمین بیشتره!! بعدا نگین نگفتی!!؟
توجه کنید که براساس ژانراش یعنی امگاورس و امپرگ قطعا تخیلی هستش^-^
قسمتای زیادی داره و نمیدونم با چه اعتماد به نفسی شروعش کردم...😑
خودم هنوز کامل نخوندمش و میخوام با شما جلو برم، پس امیدوارم حمایت کنید♡~
دقت کنید این داستان ترجمه‌ایه...پس هراتفاقی افتاد من مقصر نیستم!!😄
شروع آپ بعد از تموم شدن Plot Twist...

Original Story By: JinJin0309

Alpha & Omega || Persian TranslationWhere stories live. Discover now