〚 Episode 21 〛
موزیک : Sia - I'm still hereصدای در باعث شد از حال و هوایی که بکهیون براش ساخته بود بیرون بیاد و نگاهش رو بالا بیاره
وقتی آقای بیون رو توی قاب در دید بلند شد و خودش رو مجبور به دل کندن از صدای بکهیون کرد
چانیول : هیونی ، من باید برم ؛ قول میدم که زود بیام
و با دست اشاره کرد تا آقای بیون و پشت سرش پدرش داخل اتاق بشن
بکهیون : منتظرتمبا خدافظی آرومی تماس رو قطع کرد و به این توجه نکرد که بکهیونُ تو دنیای " هیون " گفتنش غرق کرده
چانیول : خوش اومدین!
با دست به کاناپه ها اشاره کرد : بهم میگفتید میومدم من
پدر بکهیون لبخندی زد : همینطوریش داریم وقتتو میگیریم دیگه نخواستم وقتتو توی رفت و آمد هدر بدی
چانیول : نه خواهش میکنم
با نشستن پدرش روی کاناپه مقابلشون نشست : چیزی میخورین بگم بیارن؟
آقای بیون سر تکون داد : راحت باش چانیول ، ما که غریبه نیستیم!
به پشتیه کاناپه ش تکیه داد : امروز اومدیم اینجا تا یه سری مسائل که مهمه راجبشون صحبت کنیم
چانیول نفس عمیقی کشید ؛ در واقع کسی که خواسته بود یه گفتگوی سه نفره داشته باشن خودش بود اما زمانش رو مشخص نکرده بود و پدر بکهیون اینجوری سوپرایزش کرده بود
آقای بیون انگار که ذهنش رو خونده باشه به حرف اومد : میدونم یهویی شد و انتظارش رو نداشتی اما ترجیح دادم قبل از اینکه این موضوع دوباره کهنه و تلنبار بشه روی قبلیا برای همیشه حلش کنیم
چانیول با موافقت سر تکون داد
آقای پارک : ولی من هنوز متوجه نشدم برای چی اینجاییم
آقای بیون : بخاطر بچه هامون
نگاه پدرش ، روی صورتش چرخید و با دیدن اون چشما میتونست بفهمه قرار نیست این صحبت به خوبی پیش بره
آقای پارک : چه صحبتی؟
آقای بیون در حالی که کتش رو در میاورد به حرف اومد : اول از همه راجب لوهان و سهون اتفاقی که بینشون افتاده
پدرش در حالی که پا روی پا مینداخت ، سرش رو به دستش تکیه داد
آقای پارک : فکر کنم قبلا گفتم که من مخالف اینکه بچه دار نشن نیستم!
شونه ش رو بالا داد : میدونین سولبین هم نیستچانیول : میدونیم
نگاه پدرش چرخی روش زد : خب؟
آقای بیون : ماهم مخالف این نیستیم که هیچوقت بچه دار نشن!
YOU ARE READING
Haumea
Fanfiction🔮 Haumea 🧬 Romance • Smut +18 • Omegaverse • Mpreg • Happy end 🥂 Chanbaek • HunHan • KaiSoo • KrisHo 🎩 writer: El ( Elnaz_CH ) 👤 ❄ Editor: Luira ( Eli ) • - من و تو خیلی وقته راهمون از هم جدا شده! از وقتی که احترام همو نگه نداشتیم و همو خورد کر...