یک شب😈

579 64 107
                                    

کاوه-سنگ کاغذ قیچی؟
-سنگ کاغذ قیچی:)

-یک دو سه سنگ کاغذ قیچی! سنگ کاغذ قیچی! سنگ کاغذ قیچی!
با سنگ آخری که باعث باختم شده بود زدم تو سرم و ولو شدم رو تخت.

-فکر کنم سنگ کاغذ قیچی نفرین شده بیا یه بازی جدید رو امتحان کنیم.

کاوه-یعنی هردفعه که میبازی باید همین بساطو داشته باشیم؟ یخورده جنبه‌ی باخت داشته باش عزیزم...

-هرچی دلت میخواد میگی آخرش یه عزیزم میچسبونی فکر میکنی من خر میشم؟ ها؟ ها؟ ها؟

کاوه-بالاخره چیکار کنیم؟ برا من که فرقی نمیکنه...

زیر لب آره جون عمتی تحویلش دادم و پاهامو باز کردم-بیا... بیا بکن تموم شه...

خندید و پاهامو بست-خیله‌خب قهر نکن منکه گفتم برام فرقی نمیکنه!

لبامو جمع کردم-نخیرم! تعداد دفعاتی که من میبرم بیشتر از توعه، اگه من دبه کنم و زیر شرطمون بزنم از کجا معلوم توعم همینکارو نکنی؟ اون موقع ببشتر به ضررم میشه!

زد زیر خنده... چپ چپ نگاش کردم‌.

کاوه-عاشقتم.
لبخند زدم-من بیشتر! بعدشم نگا نکن غر میزنم... درواقع برا منم فرقی نمیکنه میدونی چرا؟

کاوه-چرا؟
-چون تو در هرصورت بهترینی! فرقی نمیکنه تاپ باشی یا باتم:) چون تاکید میکنم: تو بهترینی!.

دستاشو دورم پیچید و محکم بغلم کرد. لبخند زدم و همونجا ساکت منتظر موندم.

کاوه-خیلی دوستت دارم! خیلی خیلی دوستت دارم! خداروشکر که تو رو دارم...

سرمو بلند کردمو به لبهاش رسوندم. بعد یه بوسه عمیق بالاخره صحبت‌هامون تموم شد و به اصل کاری رسیدیم.

نمیدونستم من همیشه همینقد حشری بودم یا به خاطر حضور کاوه اینجوری شده بودم ولی میدونستم که امشب کون بیچارمو به فنا میدم چون هنوز راست نکرده دلم میخواست داخلم پرشه...

کاوه مثل همیشه سنگ تموم گذاشت و انقد منو بوسید و تک تک نقطه‌های حساس بدنم رو گاز گرفت و مکید و مالید که خودم نفهمیدم کی راست کردم... کاملاً تو فضا بودم که متوقف شد...

از رو نارضایتی غر زدم و چشم باز کردم ببینم داره چیکار میکنه دیدم در به در دنبال کاندوم میگرده...

-تو کشوی پایینی داخل باکسه...
یه خاطر آرش کاندوم و لوب‌هامون رو قایم کرده بودم.
کاوه-اینکه رمز داره...
-رمزش هفتاد، هفتاد و سه‌اس...

لبخند زد و بازش کرد. بعد اینکه کاندوم رو کشید رو آلتش بهش گفتم-بیا دیگه چقد لفتش میدی...
کاوه-چقد عجله داری!؟
-معلومه که عجله دارم تو بهم قول پاپاپای سه رانده دادی! فردا صب باید برم سرکار پس هرچی زودتر تموم شه زودتر میتونم بخوابم.

We Might Be Dead By TomorrowDonde viven las historias. Descúbrelo ahora